۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

بی عنوان: شطی که دندان می زند !



چندی پیش نوشتم:
و اینجا تازه زاده شد ...

و اکنون حدود 4 ماه پس از آن حادثه (!) باید (!؟) به مناسبت دویستمین پست این بلاگ -و به عبارتی نوک زدن دندان های شیری این طفل بازیگوش لجوج!- مطلبی بنویسم ...

اما چه بنویسم!؟

از جامی به وسعت یک جهان و درس های جام جهانی!
از تولید علم و صحبت های وزیر محترم (!؟) صنایع!
از شهری که خسته است از ظلم، از درد، از مردمانی همه خواب!
از نوشتنم برای درد و از درد
از قم، فانذر و نوشتاری در باب اینکه منتظران مهدی به گوش باشند که حسین را منتظران کشتند!
از شاید این جمعه بیاید و توضیح اینکه احتمالش هست که شنبه هم بیاید!
از نوشتن برای سجاد در غم مهربان مادرش و در عظمت رفاقتش
از شبیه شعرهایم در ظهر شده است ساقیا یا کی شعر تر انگیزد و
از نوشتن غم دوستان در سوگ در یاد باد و غمی که خیمه زد
از سرد است تا همین آخری

از کدام بنویسم!؟
تمام صد پست گذشته را دوباره خواندم و باز دوباره آن همه خاطره و حالات و آن همه قبض و بسط و بالا و پایین و ...

خوبی خاطره ها به همین است که می گذرد ....

دوست دارم بدونم چه پستی تو ذهنتون مونده از این بلاگ ...

*. توضیح واضحات عکس بالا اینکه درست است دندان هایش نوک زده اما زیر چشمانش هم گود افتاده!

۱۲ نظر:

  1. هوالخلاق

    خاطره ها مي گذرند
    و اين كودك بزرگ و بزرگ تر خواهد شد
    و روزي جامي را در دست خواهد گرفت كه از شط ِ شراب ، لبريز گشته است و... .

    آرام و خلاق در شط شراب زي... .
    ارادتمند : a min

    پاسخحذف
  2. خاطره ها چونمیگذرن خوبن اگه قرار باشه همیشه بمونن که دیگه خاطره نمیشن!

    ماهم ازین بلاگ کلی خاطره داریم و کلی خنده و کلی گریه!

    امیدوارم بیشتر خاطرات دفترتون شوق انگیز ودل آویز باشد!
    موید باشید وخندان

    پاسخحذف
  3. برا من آسارا معنی دیگه داره

    پاسخحذف
  4. تبریک می گم صابر عزیز، گفتی کدوم پست من می گم کدوم جمله! فرق مرد و مادر...
    آنچه خوبی است برایت آرزو می کنم

    پاسخحذف
  5. دندون های این عکس قطعا من رو یاد اون پست میندازه ...
    لبخند می زنم اما!

    یاد اون همه مهری که این عموصای دیوانه به جناب نورچشمی داشت. جایی که همه ی «خودش» را ابلحانه برای او عرضه کرد؛ بی حجاب !!!

    اون پست قرار بود در بلاگ جناب نورچشمی هم بشه یه پست که نمی دونم چرا نشد؟؟؟

    راستی تبریک
    ببینیمت رفیق ... 

    پاسخحذف
  6. سلام
    به نظر من پستای من خدا هستم و قدر نامه فوق العاده بودن
    جداً عالی بودن
    تو اون شبا کلی منو تکون دادن
    بازم از این مطلبا بنویسید دست به قلمتون جدا عالیه.

    پاسخحذف
  7. بله می گذرد. و عمر ما هم.یک روزی چشم باز می کنیم همین فسقلی توی عکس امروز می شود یک غول سیبیلوی دو متری!! و این وسط البته ما مو سپید کرده ایم.:)
    تبریک

    پاسخحذف
  8. نگفتد دوست دارید در اینده چکاره بشوید؟!!!

    پاسخحذف
  9. اقا فقط می گم مبارکه :)

    به قول حمید در شط شراب نه ولی دست به شراب معنوی زی :)

    پاسخحذف
  10. سلام
    ان شاءالله همیشه چرخش براتون خوب و خوش بچرخه

    پاسخحذف
  11. بی دلیل یا با هزار دلیل این روزها فقط درد می آید. چه بر تن چه بر ذهن
    حتی بر خاطراتمان
    سلام . . .

    پاسخحذف
  12. نه از بابا ادای وظیفه.
    بل از بابا گفتن غصه ها.
    امروز دکمه ی share غصه ها رو دوباره پیدا کردم.
    سلام رفیق.

    پاسخحذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !