بسیاری از حرف ها، کلام ها و متن ها برای کسی، چیزی، جایی، مکانی، حادثه ای و خلاصه برای مخاطبی نوشته می شوند. مخاطبی که یا نامه وار در بادی امر ذکر می شود و یا اینکه پنهانی نویسنده آنها را بدون نام و نشانی ولی برای مخاطبی خاص می نویسد مثلا برای ظالمی، مظلومی، آشنایی و خاصه برای دلداری، دلبری و معشوقی!
اما بعضی کلام ها و بعضی سخن ها بی مخاطبند! نوشته می شوند برای هیچ! مخاطبی ندارند! نوشته می شوند که نوشته شوند! بالذات برای نوشته شدن نوشته می شوند!
این قبیل نوشته ها کم اند و اندک چون آنقدر حرف برای گفتن دارند و آنقدر ساده و زلال از اعماق چشمه های بودن آدمی جاری می شوند که معمولا سر به ابتذال کلمات نمی گذارند! معمولا یا فقط در ذهن باقی می مانند و یا در نهایت در صدایی و صوتی از حلقوم بیرون می جهند!
و تنها در این میانه معدودی در جلوی قلم سر تسلیم فرو می آورند و ذبح می شوند و نگاشته می شوند ...
و این نوشته نیز از این جنس گفتارهای بی مخاطب است. دغدغه های ذهنی یک بی قدر در این شب قدر ... و آن نوشته این است:
آه
*. آیریلیخ امان !
*. دعا کنید در این شب ها برای همه
برا همه عاشقا، عاقلا، مجنونا، معشوقا، قبول شده ها، رد شده ها، مستا، هشیارا، انقلابی ها، رادیکالا، لیبرالا، سبزیها، سرخیها، آبیا، سفیدا، سیاها، مومنا، کافرا، پاکا، نجسا، سنی ها، شیعه ها، دین دارا، بی دینا، مسیحیا، یهودیا، شیطان پرستا، ایرانی ها، فرنگیا، آزادا، در بندا، ...
اللهم فک کل اسیر ...
*. این نوشته سال گذشته در اینجا منتشر شده بود ...
شب بیداری ابری نگاهت
پاسخحذفکه به باران افتاد !
قطره ای هم که شده !
نظر دل صحرا کن !
هاهاها! میگم چرا انقد اشنا بودشا! نگید تکراری بوده!!!
پاسخحذفخب می دونید اگه برای ما دعا نکنید چی میشه دیگه!!!
پس دعا بفرمایید...
به سهرابی عزیز:
پاسخحذفچشم
به سرکار خانوم زینب گرامی:
پاسخحذفچشم چشم چشم
امان...
پاسخحذفبه صنوبر عزیز:
پاسخحذفآیریلیخ امان !