«... گاها آدم ها در «رنج اکنون»شون تصمیم میگیرن به فرار! فرار از واقعیت تلخ امروز و گذر به اعماق دیروزهای رفته و تورق خاطرات خاک خورده نوشته شده بر
جریده عالم بودنشون، اما باید یادمون باشه که خاطره ها قراره صرفا روزهای خوبی رو
به یادمون بیارن که ... که!؟ درست نکته همین جاست!
اغلب اون قدر غرق در خاطره های گذشته می شیم که هر دم و بازدممون رو
مقایسه می کنیم با گذشته ها و خاطرات و اونوقت از «بودن» خودمون هم شرمگین میشیم –چقدر
سخته آدمی از بودن خودش هم شرم داشته باشه- و «اکنون» و «آینده» برامون زجر آور
میشه!
اما باید یادمون باشه همین «خاطره های گذشته» زمانی برای خودشون در «اکنون بودن» های ما شکل گرفتند. یادمون باشه خاطرات «بر ساخته های زندگی اجتماعی»اند، در
«روایت گذشت ایام» پدیدار می شن:
مواظب باشیم که خاطره ها افیون زندگی هامون نشن که
مدام در عمق سایه شوم روزمرگی نشئه اونا باشیم! ...»
مدام در عمق سایه شوم روزمرگی نشئه اونا باشیم! ...»
×. بخشی دیگر از نوشته های چند شب پیش با عنوان «اندوه ماندگاری فراموشی»
×. پست مرتبط: در ستایش فراموشی!؟