۱۳۹۲ خرداد ۶, دوشنبه

یادداشت مطبوعاتی

دکتر جان دو تا چایی لطفا ...
چاپ شده در روزنامه بهار - مورخ شنبه 4 خرداد 

------------------
لینک دائم مطلب (+)
فایل پی دی اف صفحه (+)



فکرش را بکنید که در دیدار با مدیرعامل شرکتی به دفترش رفته‌اید و وارد اتاق شده‌اید، روی میز هنوز لیوان چایی نیمه‌پر نفر قبلی باقیمانده است؛ روی میز هم خرده‌ریزهای بیسکویت دیده می‌شود. با اشاره دست مدیر روی صندلی می‌نشینید و از خم تعجب ابروهایتان، مدیر نگاهش به میز می‌افتد و ضمن عذرخواهی سری تکان می‌دهد و فوری گوشی تلفن را برداشته و شماره‌ای می‌گیرد و می‌گوید: «خانم فلانی! به دکتر بگو بیاد این میز رو تمیز کنه، هر بار که نباید تذکر بدم که.» گوشی را می‌گذارد و صحبتش را با شما آغاز می‌کند. چند دقیقه بعد آبدارچی وارد می‌شود و با دیدن مدیر عذری می‌خواهد و سریع روی میز را پاک می‌کند؛ هنگام خروج ناگهان مدیر حرف شما را قطع می‌کند و رو به آبدارچی می‌گوید: «دکتر چایی یادت نره بیاری...» اگر تصور چنین شرایطی برایتان خنده‌آور است شاید مروری توامان بر آمارهای بیکاری و تحصیل خالی از لطف نباشد. با نگاهی گذرا به آمارهای نرخ بیکاری در چندساله‌ اخیر، حتی با بدعت‌گذاری نوین در تعریف بیکار و خلق فرمول یک ساعت کار در هفته به عنوان افتراق بیکار و شاغل، نهادهای مسئول نتوانستند تا به ظاهر نیز وضعیت بیکاران را بهبود بخشند. طبق آمارها جمعیت بیکار کشور از 4/2میلیون در سال 86 و 87 به رقمی بالغ بر 2/3میلیون در 89 رسیده است؛ ارقامی که در چندساله‌ اخیر غالبا میان همین دو عدد نوسان داشته است. از طرفی نیز رشد بی‌سابقه‌ پذیرش دانشجویان در مراکز آموزشی اعم از دانشگاه‌ها، مراکز آموزش عالی و موسسه‌های گوناگون، خاصه در مقاطع ارشد و دکترا باعث شده است تا طبق پیش‌بینی‌ها و روندهای آتی، جمعیتی افزون بر 5/2میلیون فارغ‌التحصیل دانشگاهی در سال 94، در قالب کارشناس ارشد و دکتر، به کشور تزریق شود. بنابراین در دوران رکود فعلی که آمارهای بیکاری حکایت از وضعیت نامطلوب کشور در این حوزه دارد، چنین آمار خیره‌کننده‌ای هشداری جدی پیش روی مسئولان است تا هرچه سریع‌تر با برنامه‌ریزی‌های میان‌مدت، از بروز بحرانی جدی در آینده جلوگیری کنند. همچنین در این ایام که دوران رونق نطق‌های آتشین و شعارهای گوناگون انتخاباتی است، بر نامزدهای انتخابات پیش‌رو واجب است تا برنامه‌های عملی و میان‌مدت خود را جهت اشتغال این خیل عظیم جمعیت متخصص، ارائه کرده و به‌طور مشخص برنامه‌های خود را برای نقاط بحرانی آینده اعلام کنند؛ برنامه‌هایی عملی و زمان‌بندی‌شده و نه کلی و مبهم و شعارگونه. چنانچه آمد، در سال 94 با سیل عظیمی از جمعیت بیکار اما این‌بار در قالب کارشناس ارشد و دکتر مواجه خواهیم شد که در صورت عدم چاره‌اندیشی برای چنین قشری به نظر می‌رسد به‌زودی زود پس از پیدایش پدیده‌هایی کاملا بومی همچون دکتر-منشی‌ها، راننده‌های تاکسی با مدرک دکترا، نظافتچیان کارشناس ارشد و...، شاهد چنین پدیده‌ای نیز باشیم: در جلسه‌ای نشسته‌ایم و ناگاه مدیرعامل شرکت، تلفن را برداشته و با گرفتن شماره‌ای می‌گوید: «دکتر جان پس این دو تا چایی چی شد؟» و چند دقیقه بعد دکتر آبدارچی با سینی‌ای پراز چای وارد اتاق می‌شود. هرچند دکتر داستان ما واقعا دکتر نبود، اما شاید روزی برسد که این داستان واقعیت پیدا کند.




*. دیگر یادداشت های مطبوعاتی (+)

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۶, پنجشنبه

یادداشت مطبوعاتی - دست آورد


هر چه حاصل کنی از دنیا، دست آورد است 

چاپ شده در روزنامه بهار - مورخ پنجشنبه 26 اردی بهشت ماه 

-------------------------------
لینک دائم مطلب (+)
فایل پی دی اف صفحه (+)



دیرم شده بود. رفیقی گفت اشرفی اصفهانی، از پونک تا صادقیه، این ساعت غلغله است، با بی‌آر‌تی بیا. در ایستگاه بودم و استرس دیر رسیدن به جلسه داشت دیوانه‌ام می‌کرد. اتوبوس رسید، یک صندلی خالی برای من خسته یعنی معجزه! تندی نشستم. در‌ها بسته شد و اتوبوس حرکت کرد که ناگاه ترمزی کرد و ایستاد. در باز شد و پیرمردی سوار شد. تا خواستم بلند شوم دست بر شانه‌های من گذاشت –و گویی خستگی را از چهره‌ام خوانده بود- و گفت: «بشین جوون، راحتم». بلند شدم، دست‌هایش را گرفتم و سر جایم نشاندمش. نگاهش کردم، نمی‌دانم کدام حادثه پیرمرد را تکان داده بود که هنوز آثار آن را می‌شد در رعشه دستانش به وضوح دید. دست‌های پیرمرد دوباره مرا به یاد او انداخت. 
اول بار در روستایی دور به نام انگاس بود که توجهم را جلب کرد. بر پهنای دشتی در ارتفاع کوه‌های حمزه چال خلوت کرده بودم که ناگاه صدای زنگوله‌ای، رشته‌ سکوت دشت را بر هم زد. در میان گله، پیرمردی نیز سلمان‌وار به پایین می‌آمد. از دور مرا دید. دستی تکان دادم و او هم از دور لبخندی زد و سمتم آمد. نگاهش کردم؛ هنوز چهره‌اش در خاطرم هست: موهایش- نه چون کلیشه‌های ادبی دو آبشار قهوه‌ای- که وحشی‌اند، چون دو چشم خشمگینش که خم به پیشانی انداخته است، گونه‌هایش- نه گلگون و نه لطیف- که آفتاب سوخته‌اند، همچون ریگزار لب‌هایش. نزدیک می‌شود. پهنای لبخندش هیچ از استواری پیرمرد کم نمی‌کند. دست دراز می‌کنم. دستم را می‌فشرد. دست‌هایش! زبری دست‌های پیرمرد و لغزش چین و چروک‌های دستش روی دستم به ناگاه و بی‌اختیار توجهم را به دست‌هایش جلب می‌کند. دست‌های پیرمرد – نه چون حریر که تکه‌تکه‌اند، چون کویر خشک فراخند، چون سینه ستبرش. دنیایی تاریخ در این ترک‌های دست رخنه کرده و جای‌جای دستش‌هایش نشان از بالا و پایینی زندگی دارد. دست‌هایش عجیب بود پیرمرد. در عین خشکی و ضخامت بی‌رحمش، لطافتی عجیب را می‌شد درش حس کرد، درست عین زندگی‌اش. دست‌هایش حکایت‌ها دارد؛ روزگاری دور، که تازه دور لبش سبز شده بود، چه خار گل‌ها که به دستش رفته –لبخند می‌زند و می‌گوید ارزشش را داشت جوان- و چه مشقت‌ها و چه زخم‌ها که دیده تا دسته گلی آماده کند و سر راه دخترک بگذارد، آخر عاشق دختر کل عباس شده بود؛ این‌ها همان دست‌هایی است که بارها و بارها اولین و آخرین عشقش را نوازش کرده و در عین حال همانی است که ساعت‌ها زیر آفتاب سوزان زراعت کرده و محصول برداشته؛ همان‌هایی که حتی یک‌بار در حین چوپانی با آن‌ها به جدال با گرگ رفته است که مبادا گوسفندهای مردم آسیبی ببیند؛‌ هزاران روایت تلخ و شیرین از سر گذرانده‌اند. تا آن روز فکر می‌کردم دست‌ها نشانه‌های طول زندگی‌اند، هرچه چروکیده‌تر و زشت‌تر، یعنی بیشتر. اما آن روز عرض زندگی را در دست‌های پیرمرد دیدم. سالیانی تاریخ در زیر هر چین و چروک دستش نهفته بود و تاریخ زندگی‌اش را می‌شد از دل همین استواری دست‌هایش به نظاره نشست. 
لرزش ویبره گوشی‌ام مرا به خود می‌آورد. رشته‌ افکارم پاره می‌شود؛ پشت تلفن آهسته و آرام می‌گوید: «کجایی؟ خودت رو برسون، جلسه شروع شد.» نگاه می‌کنم، صادقیه را رد کردم و نزدیکای آزادی‌ام! به دور و برم نگاه می‌کنم. به دست‌های دیگران، به دست‌های مرد روبه‌رویم که داشت پشت تلفن دلالی می‌کرد، به دست‌های آن روحانی که زل زده است به من، به دست‌های دانشجوی بغل‌دستی‌ام، به دست‌های پیرمردی که جایم نشسته است... بعد به دست‌های خودم نگاه کردم، خجالت کشیدم، دست‌هایم را کردم توی جیب‌هایم و خیره به دست‌های پیرمرد، شعر مشیری را در ذهنم مرور کردم که: 
بیستون را یاد آر، 
دست‌هایت را بسپار به کار، 
کوه را چون پَر کاه، از سر راهت بردار... 





*. دیگر یادداشت های مطبوعاتی (+)





۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

یادداشت مطبوعاتی - مسئولیت اجتماعی شرکت ها

به بهانه 16 اردیبهشت ماه روز کار داوطلبانه شرکت ها 
مشارکت پذیری اجتماعی 

---------------------------------------------------------

چاپ شده در روزنامه بهار - دوشنبه 16 اردیبهشت ماه 
لینک دائم مطلب (+)
فایل پی دی اف صفحه (+)



د‌‌‌‌ر د‌‌‌‌نیای کسب‌و‌کار عصر حاضر، مسئولیت شرکت‌ها و سازمان‌ها تنها به تولید‌‌‌‌ و عرضه محصولات و خد‌‌‌‌مات خود‌‌‌‌ محد‌‌‌‌ود‌‌‌‌ نبود‌‌‌‌ه و امروزه فعالیت د‌‌‌‌ر حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی نیز د‌‌‌‌ر قالب اصطلاحاتی چون مسئولیت اجتماعی شرکتی، مسئولیت شرکتی، پاید‌‌‌‌اری شرکتی و... از وظایف اصلی و روزمره شرکت‌ها به‌حساب می‌آید‌‌‌‌. یکی از نشانه‌های اصلی این‌گونه مسئولیت‌ها، تعیین روزی به‌عنوان روز کار د‌‌‌‌اوطلبانه د‌‌‌‌ر شرکت‌ها است. این روز بخشی از برنامه مسئولیت اجتماعی شرکت‌هاست که توسط مد‌‌‌‌یران ارشد‌‌‌‌ بنگاه‌های اقتصاد‌‌‌‌ی برای تشویق و حمایت از کار د‌‌‌‌اوطلبانه کارکنان د‌‌‌‌ر رفع چالش‌های اجتماعی برگزار می‌شود‌‌‌‌. د‌‌‌‌ر این روز کارکنان شرکت‌ها و سازمان‌ها، با عنوان «روز کار د‌‌‌‌اوطلبانه کارکنان»، د‌‌‌‌ر ساعت کاری خود‌‌‌‌ فعالیت‌های د‌‌‌‌اوطلبانه را انجام می‌د‌‌‌‌هند‌‌‌‌؛ برای مثال کارکنان یک شرکت می‌توانند‌‌‌‌ به شکل گروهی د‌‌‌‌ر پروژه‌ای د‌‌‌‌ر اجتماع محلی خود‌‌‌‌ همکاری کنند‌‌‌‌. این برنامه‌ها طیف وسیعی از فعالیت‌ها از جمله فعالیت‌های آموزشی، هنری، زیست‌محیطی، اجتماعی، بهد‌‌‌‌اشت و سلامت را شامل می‌شوند‌‌‌‌ و د‌‌‌‌ر بسیاری از شرکت‌های د‌‌‌‌نیا به صورت برنامه‌های یک‌روزه و با عنوان «Give and Gain Day» اجرا می‌شوند‌‌‌‌. برای مثال کارکنان شرکت گوگل د‌‌‌‌ر د‌‌‌‌هلی‌نو، یک روز از سال را به رفتگران شهرد‌‌‌‌اری کمک می‌کنند‌‌‌‌ و با آن‌ها به تمیز‌کرد‌‌‌‌ن چهره شهر می‌پرد‌‌‌‌ازند‌‌‌‌. کارکنان شرکت کوکاکولای فرانسه نیز د‌‌‌‌ر سال 2008 برای پایین‌آورد‌‌‌‌ن نرخ بیکاری د‌‌‌‌ست به فعالیتی آموزشی د‌‌‌‌ر قالب برگزاری کارگاه برای 2700‌نفر، یعنی چیزی معاد‌‌‌‌ل تعد‌‌‌‌اد‌‌‌‌ خود‌‌‌‌ کارکنان شرکت، زد‌‌‌‌ند‌‌‌‌؛ برنامه‌ای که د‌‌‌‌ر طی آن علاوه بر انتقال تجربیات مفید‌‌‌‌ کاری به د‌‌‌‌انشجویان، خود‌‌‌‌ کارکنان نیز تمرین کار تیمی را د‌‌‌‌ر محیطی خارج از سازمان و د‌‌‌‌ر قالب‌های جد‌‌‌‌ید‌‌‌‌ تجربه کرد‌‌‌‌ند‌‌‌‌ و از این طریق روحیه و اخلاق حرفه‌ای خود‌‌‌‌ را تقویت کرد‌‌‌‌ند‌‌‌‌. از د‌‌‌‌یگر نمونه‌های خوب این مسئله می‌توان به شرکت مخابراتی لهستان اشاره کرد‌‌‌‌. این شرکت با برگزاری یک نظرسنجی د‌‌‌‌ر سطح سازمان خود‌‌‌‌ د‌‌‌‌ریافت که کارکنان تمایل شد‌‌‌‌ید‌‌‌‌ی به اختصاص زمان‌هایی برای انجام فعالیت اجتماعی د‌‌‌‌ارند‌‌‌‌. نتیجه این شد‌‌‌‌ که کارکنان این شرکت برای سرگرم‌کرد‌‌‌‌ن کود‌‌‌‌کانی که د‌‌‌‌ر بیمارستان‌ها بستری بود‌‌‌‌ند‌‌‌‌، برنامه اجرا کرد‌‌‌‌ند‌‌‌‌ و همچنین استفاد‌‌‌‌ه صحیح از اینترنت را به نحوی خلاق به کود‌‌‌‌کان آموزش می‌د‌‌‌‌اد‌‌‌‌ند‌‌‌‌. د‌‌‌‌ر نتیجه نه‌تنها کارکنان با مسائل اجتماعی بیشتر آشنا شد‌‌‌‌ند‌‌‌‌، بلکه بد‌‌‌‌ین‌طریق رضایت‌مند‌‌‌‌ی، خشنود‌‌‌‌ی و انگیزه آن‌ها نسبت به کارشان افزایش یافت. د‌‌‌‌ر 2009 نیز شرکت Microsoft Belux د‌‌‌‌ر قالب یک طرح د‌‌‌‌اوطلبانه به کود‌‌‌‌کان 8 تا 13‌سال د‌‌‌‌رباره امنیت د‌‌‌‌ر اینترنت آموزش د‌‌‌‌اد‌‌‌‌ و سال بعد‌‌‌‌ از آن توانست با کمک شریک تجاری خود‌‌‌‌ یعنی Getronics کود‌‌‌‌کان بیشتری را تحت پوشش قرار د‌‌‌‌هد‌‌‌‌ و این روند‌‌‌‌ طوری اد‌‌‌‌امه پید‌‌‌‌ا کرد‌‌‌‌ که د‌‌‌‌ر سال 2010 یک سوم از کارکنانش به بیش از 10‌هزار کود‌‌‌‌ک د‌‌‌‌ر بلژیک آموزش د‌‌‌‌اد‌‌‌‌ند‌‌‌‌. شرکت فیلیپس نیز د‌‌‌‌ر قالب برنامه مسئولیت اجتماعی شرکت خود‌‌‌‌، کارکنان خود‌‌‌‌ را به مشارکت د‌‌‌‌ر پروژه‌های تعریف شد‌‌‌‌ه د‌‌‌‌اوطلبانه تشویق کرد‌‌‌‌. د‌‌‌‌ر این پروژه‌ها کارکنان به‌مد‌‌‌‌ت سه‌ روز د‌‌‌‌ر سال آگاهی د‌‌‌‌انش‌آموزان را د‌‌‌‌رباره مسائلی از قبیل الگوهای سلامت و تند‌‌‌‌رستی و همچنین بهینه‌سازی مصرف انرژی افزایش د‌‌‌‌اد‌‌‌‌ند‌‌‌‌. آن‌ها همچنین کتابچه‌های راهنمایی د‌‌‌‌رباره آب، هوا، بهد‌‌‌‌اشت د‌‌‌‌هان و د‌‌‌‌ند‌‌‌‌ان، ورزش و محیط‌زیست برای د‌‌‌‌انش‌آموزان طراحی کرد‌‌‌‌ند‌‌‌‌. شرکت MITIE د‌‌‌‌ر انگلستان نیز د‌‌‌‌ر برنامه‌ای به مد‌‌‌‌ت 11‌هفته با عنوان Real Apprentice به ناتوانان ذهنی و جسمی بیکار کمک کرد‌‌‌‌. این برنامه 157‌نفر مشارکت‌کنند‌‌‌‌ه د‌‌‌‌اشت که از میان آن‌ها 134‌نفر مهارت‌های خاصی برای ورود‌‌‌‌ به بازار کار کسب کرد‌‌‌‌ند‌‌‌‌ و از این میان هم 58‌نفر د‌‌‌‌ر شرکت‌های مختلف مشغول به کار شد‌‌‌‌ند‌‌‌‌. با انجام این فعالیت‌ها، شرکت‌ها ضمن انجام مسئولیت‌های اجتماعی خود‌‌‌‌، با مشارکت‌د‌‌‌‌اد‌‌‌‌ن کارکنان خود‌‌‌‌ د‌‌‌‌ر این برنامه‌ها، هم میزان رضایت و انگیزه آن‌ها را بالا می‌‌برند‌‌‌‌ و هم با سود‌‌‌‌‌رساند‌‌‌‌ن به جامعه پیرامونی خود‌‌‌‌، رضایت و وفاد‌‌‌‌اری مشتریان خود‌‌‌‌ را د‌‌‌‌نبال می‌کنند‌‌‌‌. 
د‌‌‌‌ر ایران نیز این برنامه د‌‌‌‌ر سال‌جاری با همت مرکز ترویج حاکمیت و مسئولیت شرکتی د‌‌‌‌ر حال پیگیری است. مرکز ترویج حاکمیت و مسئولیت شرکتی، سازمانی مرد‌‌‌‌م‌نهاد‌‌‌‌ است که با هد‌‌‌‌ف ترویج مفهوم حاکمیت و مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها و تسهیل فضای کسب و کار مسئولانه، د‌‌‌‌ر نظر د‌‌‌‌ارد‌‌‌‌ برای ترویج فرهنگ کار د‌‌‌‌اوطلبانه توسط کارکنان، یک روز از سال را با عنوان برنامه‌های د‌‌‌‌اوطلبی کارکنان نام‌گذاری کند‌‌‌‌. د‌‌‌‌ر این روز کارکنان شرکت‌ها د‌‌‌‌ر برنامه‌های د‌‌‌‌اوطلبانه‌ای شرکت می‌کنند‌‌‌‌ که به کاهش مشکلات و چالش‌های اجتماعی کمک می‌کند‌‌‌‌ که می‌تواند‌‌‌‌ به‌صورت مستقل یا با همکاری یک سازمان مرد‌‌‌‌م‌نهاد‌‌‌‌ انجام شود‌‌‌‌. این نهاد‌‌‌‌ با انتشار فراخوانی از بنگاه‌های اقتصاد‌‌‌‌ی و سازمان‌های مرد‌‌‌‌م‌نهاد‌‌‌‌ خواسته است تا با پیوستن به مرکز ترویج حاکمیت و مسئولیت شرکتی، د‌‌‌‌ر روز 16‌ارد‌‌‌‌یبهشت د‌‌‌‌ر طرح‌های د‌‌‌‌اوطلبانه این نهاد‌‌‌‌ شرکت کنند‌‌‌‌. برای مثال یکی از این طرح‌ها ارائه خد‌‌‌‌مات د‌‌‌‌اوطلبانه به د‌‌‌‌انش‌آموزان مد‌‌‌‌رسه پویش است. د‌‌‌‌انش‌آموزان مد‌‌‌‌رسه پویش (خانه کود‌‌‌‌ک پویش) که خانواد‌‌‌‌ه آن‌ها اغلب از مهاجر افغان هستند‌‌‌‌، به‌د‌‌‌‌لایل مختلف حق برخورد‌‌‌‌اری از آموزش رسمی آموزش‌وپرورش ایران را ند‌‌‌‌ارند‌‌‌‌. این بچه‌ها که د‌‌‌‌ر سنین بین 7 سال تا 77 سال قرار د‌‌‌‌ارند‌‌‌‌، بیشتر شاغل هستند‌‌‌‌ و یکی از منابع د‌‌‌‌رآمد‌‌‌‌ خانواد‌‌‌‌ه خود‌‌‌‌ به حساب می‌آیند‌‌‌‌. پد‌‌‌‌ران این بچه‌ها نیز اغلب از کارگران کوره‌های اطراف خاوران هستند‌‌‌‌. بنیاد‌‌‌‌ کود‌‌‌‌ک شوش یکی از سوله‌های صنعتی منطقه خاوران را تبد‌‌یل به مد‌‌‌‌رسه‌‌ای با امکانات محد‌‌‌‌ود‌‌‌‌ کرد‌‌‌‌ه است تا این بچه‌ها نیز مانند‌‌‌‌ هر فرد‌‌‌‌ د‌‌‌‌یگری از آموزش برخورد‌‌‌‌ار شوند‌. طبیعی است که د‌‌‌‌ر چنین موقعیتی وضعیت بهد‌‌‌‌اشتی بچه‌ها د‌‌‌‌ر سطح پایینی قرار د‌‌‌‌ارد‌‌‌‌. از این‌رو کلینیک د‌‌‌‌ند‌‌‌‌ان‌پزشکی امام‌خمینی به‌همراه شرکت تامین د‌‌‌‌ارو، د‌‌‌‌ر قالب روز کار د‌‌‌‌اوطلبانه خود‌‌‌‌، بر آن شد‌‌‌‌ند‌‌‌‌ که د‌‌‌‌ر روز 16‌ارد‌‌‌‌یبهشت وضعیت د‌‌‌‌ند‌‌‌‌ان‌های د‌‌‌‌انش‌آموزان مد‌‌‌‌رسه را بررسی کنند‌‌‌‌. به این منظور کلینیک امام‌خمینی با بسیج د‌‌‌‌ند‌‌‌‌ان‌پزشک‌های متخصص خود‌‌‌‌ برای معاینه کامل د‌‌‌‌هان و د‌‌‌‌ند‌‌‌‌ان این د‌‌‌‌انش‌آموزان، به مد‌‌‌‌رسه خواهند‌‌‌‌ رفت. از طرف د‌‌‌‌یگر شرکت تامین د‌‌‌‌ارو نیز با آموزش بهد‌‌‌‌اشت د‌‌‌‌هان و د‌‌‌‌ند‌‌‌‌ان به همه بچه‌ها و هد‌‌‌‌یه‌د‌‌‌‌اد‌‌‌‌ن یک مسواک به هریک از آن‌ها د‌‌‌‌ر این برنامه شرکت خواهد‌‌‌‌ کرد‌‌‌. این همکاری سه‌طرفه بین مرکز د‌‌‌‌ند‌‌‌‌ان‌پزشکی امام‌خمینی، تامین د‌‌‌‌ارو و خانه کود‌‌‌‌ک پویش یکی از د‌‌‌‌ه‌ها برنامه متنوعی است که د‌‌‌‌ر روز د‌‌‌‌اوطلبی کارکنان اجرا می‌شود‌‌‌‌. لازم به ذکر است که تاکنون بیش از 250‌نفر از کارکنان بنگاه‌های اقتصاد‌‌‌‌ی د‌‌‌‌ر تهران، اراک و مشهد‌‌‌‌، 30‌بنگاه اقتصاد‌‌‌‌ی و 25‌سازمان مرد‌‌‌‌‌م نهاد‌‌‌‌ د‌‌‌‌ر روز کار د‌‌‌‌اوطلبانه، د‌‌‌‌ر فعالیت‌های د‌‌‌‌اوطلبانه اجتماعی، آگاه‌سازی، خیریه، زیست‌محیطی و غیره شرکت می‌کنند‌‌‌‌. د‌‌‌‌یگر سازمان‌ها نیز می‌توانند‌‌‌‌ با مراجعه به سایت http://eviran.ir اقد‌‌‌‌ام به ثبت‌نام و شرکت د‌‌‌‌ر این برنامه نمایند‌‌‌‌.



*. دیگر یادداشت های مطبوعاتی (+)

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۳, جمعه

روم به دیوار

واقعا متشکر از اون کسی که با سرچ:  «2010 زن ل*خت در حال ...* » وارد بلاگم شده! 
خب واقعا چجوری آخه!؟