بدترین حادثه ای که می تونه تو این شرایط اتفاق بیفته اینه که از درست شنبه هفته پیش به صورت بیست - چهار (یعنی بیست ساعت کار + چهار ساعت استراحت) در یک کمپ کاری (چون کلا در شرکت سر کار بودیم!) باشی و وقتی پروژه رو غلتک -یا شاید نمی دونم غلطک!- می افته و میخوای با هیجان پیش بری یهو کلا پروژه دامپ میشه و حود لعنتیش با همه بک آپ هاش می پره و هر چی می گردی جز این تحریم های لعنتی و کرک های نرم افزار های قفل شکسته و راه ندادن ایران در WTO دلیل دیگری پیدا نمی کنی برای چنین حادثه تلخی ...
کلا الان اعصابم داغونه و این پست فقط عقده گشایی و بیان این حادثه بود برای خالی کردم خودم در یک محیط مجازی ...
آهای مردم همیشه در صحنه دعا کنید پروژه درست بشه ... !
انشالله درست میشه
پاسخحذفهوالخلاق البصير
پاسخحذف... .
يه روزي كه پروژه تموم شد اين پست رو ميخونيد و ... .
خلاق بين ... .
خونسرد زي ... .
ارادتمند : .....::::: a creative mind a min :::::.....
خدا اذیتش نکن دیگه صابر رو! دوست منه کارش رو ردیف کن :)
پاسخحذفو خدایی که در این نزدیکیست....
پاسخحذفبه امیر عزیز:
پاسخحذفایشالا
به امین عزیز:
پاسخحذفامیدوارم
جمله ات خیلی مثبت و خوب بود
به مجید عزیز:
پاسخحذفدمت گرم
زنده باد ...
به علا عزیز:
پاسخحذفو خدا در این نزدیکی است
و خدایی که لای شب بوهاست
تو دل ماهاست
تو همین اتاقه
تو همین بلاگه
آنچه خیر است در دست تو باد
پاسخحذفبه سعید عزیز:
پاسخحذفبیا ذوب کن در کف دست من جسم نورانی عشق را !