پست هایم این روزها لحظه ای است، کوتاه، بی فکر و بی تامل!
تعابیر متفاوت است ...
نگارنده خسته است
نگارنده بی درد شده است
نگارنده الکی خوش است
نگارنده دلگیر است
نگانده دلتنگ است
نگارنده ...
هیچ کدام نیست ...
حرف ها در گلویم تحصن کرده اند، گیرند، در بندند!
تقصیر من نیست این سکوت تکراری ...
*. اینجا را هم آپ کردم ...
من بیام برا وساطتت شکستن تحسن قبول ؟
پاسخحذفتحسن گلو وقتی زیاد شه میشه بقضا
اون وقت اگر بترکه یه دنیار غم بر میداره
بیام وساطتت قبول ؟ :)
هوالخلاق
پاسخحذفخوب نه ، لطفا عالي زي ... .
ارادتمند : a min
حرفی نیست
پاسخحذفحاضر
عکس مربوط به شمال 2 سال پیش است
پاسخحذفبه سهرابی عزیز:
پاسخحذفبیا شاید حل شه
ها ها ها
پاسخحذفنهههههههه؛انصافا عکست رو دیدم امیدوار شدم!
خوبه که!
سلام
سلام؛
پاسخحذفعکس های با عینکت رو بزار صابر...
نگارنده خسته که چه عرض کنم، داغان است...
مرا به تو امید بود یار دیرینم.
پاسخحذفهمه به نوعي درگيريم
پاسخحذفپست هاي شما وصف حال ماست
خواننده درگير است
خواننده دلگير است
خواننده دلتنگ است
خواننده پريشان است
زلف بر باد مده تا ندهی...
پاسخحذفنگارینا...
پاسخحذف