۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

لحظه ای تامل - 17: من خدا هستم ...



غالبا شب های قدر را در انزوای تنهایی بودن خویش می گذرانم و آنگاه که در این کنج تنهایی خود، ندای «یا ایها المدثر، قم!» را درک می کنم بر می خیزم و آنگاه در سیل جمعیتی گریان و نالان که هر یک هزاران درد دارند به عظمت نگاهشان غرقه می شوم ...

و در این نیمه شب تیره و تاریک درانزوای خویش به خلق مشغولم! به خلق آینده! ... باش که ندایی آید «آهای مرد در خود پیچیده! برخیز! بلند شو!» ... اما دریغ !

همیشه و همواره در شب های قدر به این فکر می کنم که عظمت این شب ها در رجعت آدمی به خود خویش است! به مرور سطر سطر تاریخ بودن خویش! و چه عظیم است مغروق خویش شدن! مغروق دریای بی کرانه بودن خویش! و آنگاه که در اعماق تاریک این بحر لا یتناهی ناگاه برقی از امید در دلت جوانه می زند و چه زیباست ...

و چه زیباست آنگاه که تمام دغدغه هایت را در ذهن حلاجی می کنی! و دوباره چشم انداز زندگیت را ترسیم می کنی که می خواهی چه بشوی! که هفته بعد، ماه بعد، سال بعد، قرن بعد، می خواهی چه بشوی! می خواهی به کدام قله برسی! و آنگاه -دیگر نه چون مردمانی که قرآن به نیزه می کنند!- قرآن به سر می گیری و پرنده ذهنت را در سایه سار وجود کلام وحی به پرواز در می آوری که تصویر می کنی تمام آینده را! و ناگاه -نه چون آن آسودگان و تن پرورانی که در عمق سکون خویش نشسته اند و با سری کج کرده و دستی به آسمان برده بی هیچ هدف و امیدی زمزمه می کنند که خداوندا هر آنچه مصلحت ماست برایمان قرار ده!- عاجزانه و سرشار از اضطرار فریاد بر می آوری که خداوندا مصلحت مرا در این آینده ای که برای خویش متصورم قرار ده! بار الها چنان کن سر انجام کار که چشم انداز هایم در مسیر کمالم باشد، که علقه هایم بذرهایی شوند برای رشد ...

و در این حال بر زبر ماسوای خویش -نه چون آنان که بی شرمانه و از سر سنگینی مستی قهارانه فریاد می زنند من خدا هستم!- زبان به سخن می گشایم که منِ خدا هستم!


و در آخر آنکه دوست دارم تا عاشقانه قله های چشم انداز زندگیم را فتح کنم تا اینکه در سکون خویش بنشینم و بی هیچ برنامه و هدفی تنها بگویم هر آنچه مصلحت من است برایم قرار ده!



امضا: صابر خسروی
بامداد هشتم شهریور
شب نوزدهم رمضان المبارک




۲۷ نظر:

  1. بسیار دوست دارم نظر شما را درباره مفهوم نوشته بدانم که درست فکر می کنم یا نه !؟

    پاسخحذف
  2. بالاخره هر کس به نوع خاصی فکر کردن مشغوله و در این زمینه ها هم به نظر من افکار درستی و غلطی ندارد(فقط باید مراقب باشیم که از اصل،منحرف نشیم)

    یا علی/سلام

    پاسخحذف
  3. اخ!

    کلی حرف دارم بزنم ولی الان کلی خوابم میاد!

    فقط این که:"و چه زیباست آنگاه که تمام دغدغه هایت را در ذهن حلاجی می کنی! "

    منم امشب حس عجیب و البته زیبایی داشتم!

    راستش اگه اسمتون رو اون پایین نمی نوشتین احساس میکردم این حرفا حرفای خودمه!

    چون می دونم که فهمیدید چی میگم پس بیشتر از این توضیح نمیدم، که کلی خوابم میادش!

    پاسخحذف
  4. شب عجیبی بود
    فریاد اینکه خدا خیر را در خواست من و خواست مرا در راه خودت قرار بده،زیباست زیبا
    دعا کنیم برای اینکه دعاهایمان برآرده بشه همراه با رضایت و خیر خداوندی
    دعا کنیم سال دیگر به قله هایمان رسیده باشیم بر قله ایستاده باشیم و فریاد فاخلع نعلیک را بشنویم

    دعا کنیم مسیرمان مسیر وادی مقدس طوی باشد
    دعا کنیم همین شبها آتش طور را نشانمان دهند

    دعا کنیم که دعاهایمان درست و در مسیر باشد قله های مان در سلسله جبال خداوندی باشد
    دعا کنیم که با برآورده شدن نیازهامان بر خودمان نبالیم بدانیم که همه چیست ازوست
    دعا کنیم ارده مان راسخ و در عرض اراده خداوندی باشد
    دعا کنیم به رضای خدا رضا باشیم
    که چقدر بحث و حرف در این است که می و مجا رضای خداست
    اینکه ما بشینیم و بگیم خدا نداد و ما هیچ نگوییم رضاست،یا اینکه ما برویم و بدویم و استفاده کنیم و تلاش کنیم فکر کنیم بعد اگر تغییری پیش آمد راضی باشیم؟یا ............
    حرف زیاد است و هنوز قدر جاری
    التماس دعا

    پاسخحذف
  5. به امین گلاب عزیز:

    سپاس از حضورت

    پاسخحذف
  6. به سرکار خانوم زادچهر گرامی:

    بله گرفتم چی میگین ...

    خوابای خوب ببینین

    پاسخحذف
  7. گاهی سکون یعنی اینکه تو نخواستی پا در مصلحت خدا قرار بدی !گاهی حرکت بایدکرد رفت تا رسید !هر چه قدر بگه ن قله قاف خدا اون بالاس بهش نمیرسی باید بری که بتونی سرت رو بالا کنی بگی سلام خدا

    پاسخحذف
  8. به سهرابی عزیز:

    کلا اغلب تو سکون حرف هم نمی زنند ...فکر هم نمی کنند

    سکون مردابه بدیه امیر !

    پاسخحذف
  9. به مصطفی عزیز:

    سکوتت را خواهم خواند ...

    پاسخحذف
  10. در انتظار نگاهت تا سحر بیدارم.

    پاسخحذف
  11. ممنونم دوست خوبم از قلم شیوا و رسا
    بلاگ تو بیانگر اینه:هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند
    مارابه دعا کاش فراموش نسازند
    رندان سحر خیز که صاحب نفسانند
    التماس دعا

    پاسخحذف
  12. هوالخلاق البصير

    به نظرم ، تنها زماني ميتونيم اينگونه دعا كنيم كه
    مطمئن باشيم خواسته هامون effectiveness هست... .

    are you hallaj?!

    التماس 2a... .

    خلاق بين ... .
    ارادتمند : ...::: a creative mind a min :::...

    پاسخحذف
  13. به سینای عزیز:

    سپاس از نگاهت ...

    پاسخحذف
  14. سلام؛
    انچه در ذهن ماست مشخص نیست که مصلحت ما باشد یا خیر.
    این با برنامه داشتن در تضاد نیست... بهتر این است که برنامه داشته باشیم و در کنارش از خدا بخواهیم که بهترین را برای ما در نظر بگیرد.

    یک کودک بیمار را در نظر بگیرید در ذهن این کودک زدن آمپول وحشت آور است در حالی که مصلحت او در این است که نمی داند که اگر خودش تصمیم بگیرد چه می شود.

    بله. از خداوند از یک قدرت برتر کمک می طلبیم نه اینکه بنشینیم تا از آسمان مرادمان بیافتد.
    و در آخر همه را به یک چشم نباید دید.

    چه خوش می گوید حافظ شیرازی
    تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
    راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

    پاسخحذف
  15. ای کرده نهان وجود خود زیر لحاف، رو باز بخواب.

    پاسخحذف
  16. به امین عزیز:

    ممنون از نگاهت

    پاسخحذف
  17. به مصطفی عزیز:

    ای کرده نهان وجود خود زیر لحاف، رو باز بخواب.
    ای کور چلاق بی عصا ای علاف! رو ناز بتاب

    پاسخحذف
  18. کور تویی چلاق تویی علاف بی عصا تویی
    نور منم عصا منم خسته ی پر کار منم

    پاسخحذف
  19. حرفاتون زلال چشمه ساريه كه ذهن تشنه ي ادراك رو سيراب مي كنه.

    يه صميميت خاصي تو نوشته تون بود كه خيلي دوسش داشتم . احساس مي كنم پستهاي مناسبي تون يه حس قشنگي داره كه خيلي خوب باهاش ارتباط برقرار مي كنم


    دعا مي كنم تا عاشقانه قله های چشم انداز زندگی تونو فتح کنيد تا اینکه در سکون بنشینيد همونطور كه خودتون مي خوايد. آمين





    با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است

    ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم


    چون فرد مهمی شده نفس دغل ما

    اندازه ی یک قبله دعا وقت نداریم


    در کوفه تن غیرت ما خانه نشین است

    بهر سفر کرببلا وقت نداریم


    تقویم گرفتاری ما پر شده از زر

    ای داغ دل لاله تو را وقت نداريم

    پاسخحذف
  20. با اجازه شما در دکان عاشقی بنده پیوند شدید

    پاسخحذف
  21. به نسیم پریشان عزیز:

    چشم هایی که عظمت در نگاهش باشد ذره را کوه می بیند

    پاسخحذف
  22. به سید عزیز:

    ممنون رفیق چشم
    افتخاری است

    پاسخحذف
  23. کلی دنبال این پستتون گشتم...
    اون شب که توی گودر خوندمش، حواسم به تاریخش نبود... و حواسم نبود که شِر کرده بودین، نه اینکه وبتون آپ شده باشه...
    دیگه، همین...

    پاسخحذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !