۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

به گزین ها - 9: دیالوگ فیلم




این پست عکس ندارد!!


بخشی از دیالوگ های یک فیلم قدیمی:

(نمای داخلی - علی در حال سخنرانی در پشت تریبون)
- مثل آقای كوچك ‌اف كه ریشه روسی دارد و نام كوچك ‌اف را به كوچك‌زاده تبدیل كرد ...
(به ناگاه جمعیت شلوغ می شود، از میان جمعیت فردی به قصد زدن علی می دود و قصد پرتاب شی ای را به علی می کند که جمعیت جلویش را می گیرد)
- (یکی از میان جمعیت فریاد می زند) خفه شو! بتمرگ! پفیوز!
(آرام آرام تصاویر سیاه و سفید می شود و به سیاهی دیزالو می شود)
(نمای خارجی -همان موقع بیرون ساختمان)
عده ای آن بیرون فریاد می زنند باید به توپ ببندیمشان!
...




*. فیلمه قشنگی است! البته خب مثل اغلب فیلم های ایرانی ارزش دیدن ندارد اما خب چه کنیم دیگه تو این اوضاع رو به موت سینمای ایران همینم غنیمته! فیلم یه فیلمه طنزه البته از نوع طنز تلخ! البته فیلم خب فیلم خانوادگی نیست چون توش الفاظ رکیکی استفاده میشه که اتفاقا خیلی از منتقدا هم به این قضیه اشاره کردن. القصه داستان چفت و بست خیلی خوبی نداره البته بعضی منتقدا همین موضوع رو هم یک نقطه قوت گرفتن و گفتن اتفاقا فیلم نامه نویس برای نشان دادن آشفتگی اوضاع به عمد این کار رو کرده. القصه اگه فیلم به دستتون رسید و وقت داشتین ببینینش جالبه!

*. عکس هایی از پشت صحنه های این فیلم رو هم می تونین اینجا ببینین (+) (+) (+)

*. راستی یه عذرخواهی از بابت الفاظ رکیکی که مورد استفاده قرار گرفت چون باید عینا از دیالوگ های فیلم نقل می کردم مجبور شدم بیارمشون ...


*. داستان فیلم هم طوریه که دو نفر دعوا دارن و این وسط بازیگر نقش اول هیچ اهمیتی نداره! خیلی جالبه از این نوع شخصیت پردازی این فیلم خوشم اومد که نقش اول این وسط فقط اسم نقش اول و قهرمان رو یدک می کشه اما هیچ نشانی از داشتن نقش اول درش دیده نمیشه حتی در خیلی از صحنه ها اصلا حضور نداره این نقش اول و فقط از دیالوگهای نقش های دیگه فیلم می شنوی که یه نقش اولی هم وجود داشته در این داستان!

*. راستی اسم فیلم رو نمی دونم میشه اگه کسی میدونه بگه!؟













۴۶ نظر:

  1. یعنی وضعیت سینمای این مملکت درست میشه؟

    پاسخحذف
  2. به رضای عزیز:

    نمی دونم!
    شاید این خانه از پای بست ویران است !

    پاسخحذف
  3. به توپ ببندیید!!!!
    امروز آییش داشت حرف میزد میگفت من طنز کار میکنم از طنز الان خجالت میکشم
    کلیم راجع به توپ بستن حرف زد
    اما نه این توپ بستن!!!!

    پاسخحذف
  4. اسم فیلم: مجلس الواط !!

    پاسخحذف
  5. به این چند تا نقطه گرامی:

    والا چی بگم!؟

    لوکیشنش کجا بوده!؟ بهارستان!؟

    پاسخحذف
  6. به امیر عزیز:

    آییشم جالبه
    کلا جالبه

    توپم جالبه
    ...

    پاسخحذف
  7. همانند دیگر امور عادی تان!!!
    به توپ بستن اینک ...

    شاد و پر تحرک زی...

    پاسخحذف
  8. به صنوبر عزیز:

    ما که نفهمیدیم تیکه انداختی! ننداختی! با من بودی! نبودی! چی شد! کی برد! کی خورد! کی تحرک داره! کی نداره! ...

    راستی آقا نون اضافه هم داشتین!؟

    هاهاها

    پاسخحذف
  9. باز پرسید آخه تو چرا منو نمیشناسی؟؟؟؟؟؟؟من خودمم خودم۳ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۰:۱۵

    چرا اینجوریه؟
    چرا دیگه هیشکی حرمت نگه نمیداره؟

    از همون شبی که تو ایران اون مناظره بین آقایون موسوی و احمدی نژاد شد و اسم آقایان رفسنجانی و ناطق اوندقدر راحت برده شد به عنوان......
    بوی این نفاق و بی پردگی ها میمود!

    قبلا هرکی میخواست چیزی بگه تو پرده میگفت امروز به اسم شفاف بازی پرده حیل و حرمت دریده شده!
    از طرف هرکی باشه این کار زشته!

    متاسفم برای خودمون خیلی بیش از حد

    پاسخحذف
  10. به باز پرسید آخه تو چرا منو نمیشناسی؟؟؟؟؟؟؟من خودمم خودم:

    ممنون که سر زدید...

    فیلمه رو اشتباه دیدین !

    پاسخحذف
  11. ما که فیلمو ندیدیم...... ولی وقتی پر فروش ترین فیلم ما اخراجیهاست ....به این سینما وشاید مردم(اول خودم)امیدی نیست

    پاسخحذف
  12. هوالخلاق

    به لينك زير سر بزنيد ، بي ربط نيست !!! :
    http://www.asriran.com/fa/news/122451
    جالب بود!!!

    آرام و خلاق و البته به گزين زي ... .
    ارادتمند : a min ) amin )

    پاسخحذف
  13. اولا این که حالا که داری درباره فیلم هایی که دیدی حرف می زنی درباره یه فیلم دیگه هم حرف بزن...
    هی هی...
    شوخی کردم
    ولی خوشحالم که از یک سال پیش هی داریم ارتباط نزدیک یک عده رو از یه سری مسائل نظام دور از خودشون می بینیم، مثل امام که میگن ما فقط امامو می خوایم (یه پوزخند)، قانون (یه پوزخند دیگه)، و حالا داغ مجلس
    یه قول یه استادی: آخی آخی
    والا نظام تا شما هوادار ها رو داره که انقدر به فکر توهین نکردن به ارکان و عمل به قانونید هیچ غمی نداره.
    خدا رو شکر
    خدا رو شکر

    پاسخحذف
  14. به یاشار عزیز:

    وضعیتیه رفیق!

    پاسخحذف
  15. به امین عزیز:

    آره رفیق نقل همین چیزاس ...

    پاسخحذف
  16. به سین جیم عزیز:

    اولا که خوبه که به ما سر می زنی

    دوما که هاهاهاها

    سوما که همه بازیگری این فیلمه جز بعضی از توده نقش اولاش تو نظامن که رفیق !

    پاسخحذف
  17. ای بابا همون آیش خوبه که به حال این سینما گریه کنه
    البته اون راجعبه به توپ بستن صحبت میکرد نه به توپ بستن
    به توپ بستن طنزشم قشنگ نیست
    یه بار دیگه اون جمله پر مغز اول رو میزارم
    به توپ بستن !!!!!

    پاسخحذف
  18. موافقم
    باید به توپ بست
    هرچند حیفه توپا رو واسه این خیکیا خرج کرد
    ولی خب کاره دیگه
    مثل پولی که واسه حشره کش می دیم
    بازم البته حیف حشره که دارم با اینا مقایسه می کنم
    ولی بی خیال
    از اون بهارستان فقط یه بو میاد
    بوی . . .
    سلام . . .

    پاسخحذف
  19. سلام
    صحنه را خودم دیدم.
    و بسیار به آن خندیدم و در دل بسیار گریستم.

    از چند باب.

    یکی برای اینکه برای قانونی کردن حکم رهبری باید قانون تصویب کرد. آخه آدم نفهم اگه حرف نزنی نمی گن لالی دهنت رو ببند.

    دیگری برای اینکه ببین ما چه مجلسی داریم، مجلس ... . بعد می گیم چرا مملکت چرا وضعش اینجوریه اگه صابر اون روز تا آخر مجلس رو گوش میدادی می فهمیدی که چرا بهت گفتم سریع رادیو رو روشن کن.
    چهل رو میشه رفع کرد ولی کسی که در جهلش احساس علم می کنه رو نمی شه کاری کرد.
    حرف هایی که زده می شد مزحرف بود در حد کوچه و خیابان.
    در ضمن تیتری که سایت برای علت دعوا ما بین مطهری و کوچک زاده و حسینیان گذاشته بود کاملاً بی ربط بود.
    طرح حسینیان در مورد تصویب قانونی بود که بر اساس آن مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی حکم قانون رو داشته باشن. از اون ها بدتر حرف های اوطرابی در مورد دعوای فی ما بین بود.
    بگذریم که در مملکت ما ... بیشتر مورد توجه هستن تا علما. که البته منطور از علما آناند که به دنیا و دین و آخرت مردم آگاهند. و البته توان تحلیل و تصمیم گیری درست هم دارند.

    و در آخر شاید بهتر بود ... .
    اصلا هیچی شاید مجلس نداشتیم بهتر بود. نه مجلس خوبه کاشکی می شد آدم های عاقل تری توی مجلس می اومدن.

    شاید یه روزی بشود.

    انشا الله .

    در پناه حق

    پاسخحذف
  20. خیلی چیزا هست باید مستقیم و غیرمستقیم گفت و نگفت.

    پاسخحذف
  21. به امیر عزیز:

    توپ کلا جالبه !

    پاسخحذف
  22. به مصطفی عزیز:

    خستم از این همه سیاست بازی ....

    پاسخحذف
  23. به صنوبر عزیز:

    ما که بازم نفهمیدیم
    آقا کلا ما نفهمیم !!!!
    هاهاهاها

    پاسخحذف
  24. خدمت صابر عزیز :

    ببین من هم داره حالم بهم می خوره.
    سیاست رو نمی گم
    نهار رو هم نمی گم.
    اینحا بوی رنگ هم نمیاد.
    پس می مونه چی ؟
    خود تورو می گم عزیز.

    خیلی ناراحت نشو. از باب تعریف گفتم البته به سبک خودم.
    می دونی که ... .

    اگه می خوای از کسی خیلی تعریف کنی تا ته لهش کن این هم از اون تعریف ها بود.

    هاهاها
    در پناه حق

    پاسخحذف
  25. به مصطفی عزیز:


    هاهاها
    حال منم از تو مدت هاست به هم خورده !!!

    پاسخحذف
  26. عجب تفاهمی .
    چه احساس زیبایی.
    واقعاً لذت می برم

    پاسخحذف
  27. نه چندان غریبه۳ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۱۰

    چقدر سخته زندگی وقتی هدفت این باشه که بشینی و ایراد دیگرانو بگیری.......
    سخت نیست؟؟؟؟
    البته تجربه نکردم شایدم جالب باشه!!!!!!!؟؟؟؟؟؟

    پاسخحذف
  28. به نام او که میبیند اما به مصلحت سکوت می کند

    یک سوال اقای خسروی اگه زبونم لال به شما بگن به جای یکی از این اقایون... (دور از جونتون) برید داخل مجلس واقعا توانایی حل معضلات رو دارید ویا اصلا از مشکلات با خبرید چقدر رو خودمون کار کردیم؟؟؟
    حاشیه نرم نمی شه از کره مریخ یکی رو پیدا کرد بیاد برامون کاری بکنه ماها باید رو خودمون کار کنیم که شاید یه روزی...
    من اگر بر خیزم تو اگر برخیزی همه بر می خیزند
    شرمنده اما منتقد منصف کسیه که در کنار انتقاد صریح راه حلی هم ارائه کنه
    راستی اقامون سرباز می خواد اماده اید؟؟؟

    پاسخحذف
  29. به نه چندان غریبه گرامی:

    نمی دونم والا ...

    پاسخحذف
  30. به سرکار خانوم طه گرامی:

    رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار !؟

    اگه به من بگن مطمئن باشید نمی رم چون نمی تونم زورم که نکردن برم
    دوما بحث من ادبیات این مجلس بود بیشتر به این فیلم فارسی های 50 سال پیش می خورد (الواطی های بهروز وثوقی مثلا تو فیلم کندو!) تا به ادبیات رسمی و دیپلماتیک و سیاسی!
    خواهش اما خب راه حل رو نمی دونم برن براشون کلاس ادب بذارن!! هاهاها

    در ضمن آقاتون سرباز می خواد ...
    ما که آقا نداریم!!
    هاهاها

    پاسخحذف
  31. در ادامه کامنت قبلی:

    راستی من صریح انتقاد نکردما اتفاقا در اوج لفافگی گفتم ...
    مگه میشه از بعضی مسائل صریح انتقاد کرد!؟
    هاهاها

    پاسخحذف
  32. نه چندان غریبه۳ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۴۷

    چی رو نمیدونید؟؟؟!!!
    در صد سختی ایراد گرفتن رو یا تجربه کردن ایراد گیری و جالب بودنشو؟؟؟؟؟

    پاسخحذف
  33. به نه چندان غریبه گرامی:

    به قول حضرت مولانا:
    ندانم های بسیار است لیکن من نمی دانم ...

    پاسخحذف
  34. هان؟؟؟ چی بود ؟ کی بود ؟ اینجا کجاس؟؟؟ فیلم چیه؟ کیه؟ کی من؟؟؟؟
    آقا عجب چت رومی ساختین با بر وبچزتون.....

    پاسخحذف
  35. به سرکار خانوم دکتر مهدیه گرامی:

    چی !؟ کی !؟ ها !؟
    من تکذیب می کنم اصلا!

    پاسخحذف
  36. سلام.
    ممنون از نظرتون.
    من چون از سیاست هیچی نمی دونم، نمی دونم چی بگم.
    البته تا وقتی با دیانت قاطی نشه هیچی نمی دونم!

    پاسخحذف
  37. سلام
    خدمت صابر گرامی :
    ببین صابر دیگه بهت نمی گم رادیو رو روشن کن.
    بابا من یه اشتباهی کردم بهت گفتم تو مجلس دعوا شده بیا ببین چه کرده.

    در مورد اون آقا ه هم خدمتتون باید عرض کنم بگرد پیداش می کنی، ولی به سختی.

    به نه چندان غریب گرامی هم باید بگم خوب شخصاً رای دادم ایراد هم می گیرم، صابر رو نمی دونم که هنوز داخل نظامه یا خارج از نظام (مردی بگو همین فردا اوین ملاقاتت می کنم، اینجا از اون مهد هاست که همه چیزش رو اصوله و صورت خودکار انجام میشه.). ولی اگه فرض کنیم که حداقل به کواکبیان رای داده باشه (می دونم الان داری بهم فحش می دی) باز حق گرفتن ایراد داره.

    در ضمن این مجلس ما خیلی با حال تر از این سکانسی که الان صابر گذاشته من قبلا بهش خبر نمی دادم.
    کلی صحنه های ملو درام داره در حد بنز میشه چند ساعت پاش گریه می کنی البته خودشون گریه نمی کنن ها شما باید گریه کنید .

    بگذریم بد زمانه ای شده.

    ای خداااااااااااااا.
    خوب خدا داریم ها اگه لایک بودیم الان می خواستم چی بنویسم.

    چه با حال تا حالا به اینجوری به موضوع نگاه نکرده بودم.
    اگه خدا نبود باید کی رو فریاد می زدیم ؟
    هاهاها
    در پناه حق

    پاسخحذف
  38. خیلی چیزا خواستم بگم اما نمی گم

    فقط می تونم بگم

    براتون متاسفم

    همین

    پاسخحذف
  39. نه چندان غریبه۴ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۳۳

    سلام
    خدمت آقای مصطفی عرض کنم که این هم تا جایی بر می گرده به من و شمای شهروند که با دقت بیشتر و شناخت بیشتری نماینده هامونو انتخاب کنیم.

    راستی یه پیشنهاد: برای یک هفته برنامتون رو بذارید روی ایراد گرفتن –از نوع بی رحمانه- از دوستانتون(منظورم اون افرادیه که هیچ خصومتی باهاشون ندارید).
    بعد از یک هفته چه بلایی سر دوستیتون میاد؟؟؟؟؟

    پاسخحذف
  40. به سرکار خانوم تینای گرامی:

    سپاس از حضورتون
    پیشنهاد می کنم که اصلا کلا دنبالشم نرید ...

    پاسخحذف
  41. به مصطفی عزیز:

    اون آقاهه رو چشم م یگردیم پیداش کنیم ...

    در ضمن نظام که ما رو جز ملت حساب نمی کنه دیگه خودت حساب کار بیاد دستت ...
    (البته یهو دیدی بازجوها با ما رفیق شدن و حساب شدیم!!!!) هاهاها

    در ضمن من سفید دادم، به هیچ کدوم رای ندادم چون احساسم این بود که هیچکدوم لیاقت ندارن ...

    ای خدا !!!

    پاسخحذف
  42. به هزار انتظار گرامی:

    برا من متاسفین !؟
    من خودمم گاهی برا خودم متاسف می شم !!!

    هاهاها

    پاسخحذف
  43. به نه چندان غریبه گرامی:

    مدت هاست که مصطفی مهربان تر از برگم این کارو حداقل با من یکی که می کنه ...
    باور کنین دوستیمون به خاطر همین چیزاشه که عمق گرفته در حد زیاد ....

    پاسخحذف
  44. در تكاپوي معنا۴ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۴۹

    خواستم فقط عيد رو بهتون تبريك بگم.
    ببخشيد خيلي دست خالي اومدم ...

    پاسخحذف
  45. با سلام و درود به روح بی فتوج صابر:
    ببین هر وقت کم میاری لطفاً پای من رو نکش وسط تو خلی به من چه هرچی فحش آخر میدن به من.
    اِی بابا .

    بعدش از همین امروزبرنامه میزارم پوستت رو می کنم.
    ببینم من هر روز از تو هزار تا ایراد میگیرم؟
    خیلی نامردی.
    اسم رمز رو برای خود بلند سه با داد بزن

    پاسخحذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !