۱۳۸۹ آذر ۱۷, چهارشنبه

لحظه ای تامل - 26: محرم نامه نخست ...



تا مَحْرم نباشی محرّم معنایی ندارد ...



×. عنوان به فتح میم و سکون حاست، هر چند ضم میم و کسر حا هم درست بود!

۱۵ نظر:

  1. همیشه محرم و همه این مراسم منو یاد این میندازه که ما اگه کربلا بودیم جزو کدوم گروه بودیم؟

    کجا میرفتیم

    الان کجاییم تو کدوم جبهه!!!!!!!

    از دست شما وسط این همه کارمن الان چه جوری فکر کنم کدوم جبهم؟
    نمیشه بزارید منکارام تموم شه بعدددد بلاگ اپ کنید؟

    پاسخ دادنحذف
  2. به الف گرامی:

    سپاس
    به کارتون برسید خب

    پاسخ دادنحذف
  3. به آریانای عزیز:

    سپاس دعایم کن


    به زادچهر گرامی:

    ممنونم

    پاسخ دادنحذف
  4. همچنان از کمبود معنویت رنج می بریم...

    پاسخ دادنحذف
  5. با سلام
    بسیار زیبا بود و به جا
    متشکرم
    در پناه حق

    پاسخ دادنحذف
  6. بی سرو سامان توام یا...
    دست به دامان توام یا...

    این چه شمعیست که جانها همه پروانه ی اوست...

    لذت بردم و شعله شدم...
    همین...

    مسعودم...از نوع عاشقش...

    پاسخ دادنحذف
  7. دستت درد نکنه مثل یه ویزه فشنگ بود وقتی پاکار خوابش رفته!!!
    خیلی ها رو از خواب پروندی
    خدا قوت مسلمون

    پاسخ دادنحذف
  8. هوالخلاق

    ظريف و خلاقانه بود... .

    آرام و خلاق و البته محرم زي... .
    ارادتمند : a min

    پاسخ دادنحذف
  9. به س.م گرامی:

    معنویت که مرده
    باید آدمیت رو سعی کرد

    پاسخ دادنحذف
  10. به امیر عزیز:
    آره واقعا

    به خانوم رستمی گرامی:
    سپاس از حضورتون

    به ناشناس از نوع عاشقش اونم مسعود:
    دعام کن رفیق

    پاسخ دادنحذف
  11. به سعید گرامی:

    اگه ناگهانی اشکی هم جاری شد ما رو دعا کن

    پاسخ دادنحذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !