ایثار یعنی ...
درست هنگامی که نارنگی را بر می داری
در دهان که می گذاری تلخ است و بد مزه ...
تلخی اش را حس می کنی و تا آخر می خوری
که مبادا رفیق بغل دستی ات که چشمش به نارنگی بود
این بدمزگی را حس کند و به او نمی دهی حتی ...
حتی اگر در دل چند ناسزای اساسی هم به تو بدهد
گاهی ایثار به همین سادگی -اما به همین عظمت- است ....
از پست بلاگت میشه فهمید تو اون کمپ کاری چه میکشی....!
پاسخحذفمخالفم! لازم نکرده واسه آدمی ایثار کنی که هیچی حالیش نیست!
پاسخحذفاین هم دیدیست به این موضوع
پاسخحذف.......
پاسخحذفایثار...
پاسخحذفکلمه ای پر معنی و ورای این نوشته ها...
حسین برای خیلی از حاضرین در دنیا ایثار کرد ولی چه بسیار که نفهمیدند یا به قولی که دیدیم هیچ حالیشان نبود...
و این جاست که زیبایی یک واژه به عظمت تو می افزاید...
فقط اگر به رفیقت یک زبان درازی هم بکنی ایثار تکمیل خواهد شد...
خواستم بگم متنتو کاملترش کنی...
یا شاید تو اون کمپ سه نقطه بذارن جواب کامنتارو بدی...
مسعودم...
سلام و درود...
:)
پاسخحذف(این فقط یه شکلک نیستا، یه لبخند واقیعیه!)