ای آزادی، مرغک پرشکسته زیبای من، کاش می توانستم تو را از چنگ سازندگان شب و تاریکی و سرما،سازندگان دیوارها و مرزها و زندانها و قلعه ها رهایت کنم،کاش قفست را می شکستم و در هوای پاک بی ابر بی غبار بامدادی پروازت می دادم اما …
برای اینکه بشناسیم مسعودم... فکر نکنم شناختنم هم زیاد سخت می بود...چون...بماند... منم موافقم که حد داشته باشه...ولی حد مرزی است که هم مایه ی رضایت و آسایه ی دیگران است هم رضایت خود...ولی بند ،شاید رضایت دیگران را به همراه داشته باشد ولی مسلما دلچسب خودمان نیست... و امان از بند...
اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم: اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!
بقیه گزینه ها رو هم نمی گم ! دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !
گاهی وقتا نبود بند یکی بند آزادی کس دیگرو پاره میکنه
پاسخحذفای آزادی، مرغک پرشکسته زیبای من، کاش می توانستم تو را از چنگ سازندگان شب و تاریکی و سرما،سازندگان دیوارها و مرزها و زندانها و قلعه ها رهایت کنم،کاش قفست را می شکستم و در هوای پاک بی ابر بی غبار بامدادی پروازت می دادم اما …
پاسخحذفدکترشریعتی
امیر سهرابی عزیز
پاسخحذفتعریف آزادی را نغض نکن...آن که می گویی آزاریست نه آزادی...
اااا
پاسخحذفنظرم چی شد؟!
خرس خوردش! ای بابا!
به ناشناس گرامی
پاسخحذففکر میکنم بالکل تعریف آزادی رو بد وتوجه شدییم آزادی بدون حد معنی نداره !
برای اینکه بشناسیم مسعودم...
پاسخحذففکر نکنم شناختنم هم زیاد سخت می بود...چون...بماند...
منم موافقم که حد داشته باشه...ولی حد مرزی است که هم مایه ی رضایت و آسایه ی دیگران است هم رضایت خود...ولی بند ،شاید رضایت دیگران را به همراه داشته باشد ولی مسلما دلچسب خودمان نیست...
و امان از بند...
تعریف آزادی را فراموش نکنیم و اشتباه.
پاسخحذف