
دیروز،
-چون دو واژه به یک معنی-
از ما دو گانه،
هر یک
سرشار دیگری
اوج یگانگی ..
و امروز
چون دو خط موازی
در امتداد یک راه
یک شهر
یک افق
بی نقطه تلاقی و دیدار
حتی؛
در جاودانگی ...
دو خط - استاد شفیعی کدکنی
×. عنوان شاه بیتی است از شعر منزوی بزرگ:
من و تو آن دو خطیم، آری موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود
ما دو ریلییم موازی ، جای شکرش باقیست
پاسخ دادنحذفمیتوان ده کوپه آن سو تر و لیکن هم قطار
بهروز آورزمان
slm!
پاسخ دادنحذفakhey! che ghashang bood shere!
axam alii!
vali koli gham dasht axe!
از اولی خوشم نیومد. چون درکش نکردم دلیل بر خوب نبودنش نیست.
پاسخ دادنحذفمنزوی عالیه...
مشت ميکوبم بر در
پاسخ دادنحذفپنجه ميسايم بر پنجرهها
من دچار خفقانم، خفقان!
من به تنگ آمدهام، از همه چيز
بگذاريد هواري بزنم،
-آآآآآآي!
با شما هستم!
اين درها را باز کنيد!
من به دنبال فضايي ميگردم،
لب بامي،
سر کوهي،
دل صحرايي
که در آنجا نفسي تازه کنم.
آه!
ميخواهم فرياد بلندي بکشم
که صدايم به شما هم برسد.
من هوارم را سر خواهم داد،
چاره درد مرا بايد اين داد کند.
از شما خفتهء چند،
چه کسي ميآيد با من فرياد کند؟
عیدتان مبارک