۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

افکار پریشان - 52: ابتذال قامت قلمم!




بگو از آن همه واژه که ذبح کردی و نگفتی
بگو از آن همه نطق های آتشینی که ننوشتی
بگو از آن همه غزل های ناب که در گلو خفه کردی 
بگو از آن همه ابتذال، آن همه ریا، آن همه فریب، آن همه دروغ 
آن همه چیزی که من نبودم و تو نوشتی ...


اعتراف کن قلم ...
بگو ...



۱۰ نظر:

  1. بگو ای قلم بگو...
    بگو ای یار بگو...

    بگو...

    سلام!

    پاسخحذف
  2. ببخشید تازه از خواب بیدار شده بودم دری وری شعرواره چون گل و یاسمن بیش نیامد که بنویسم!

    موید و سربلند و سرافراز همچون سرو!

    آخی!

    پاسخحذف
  3. و تو می ایی شعر
    و عقربه ها می لرزد
    باز می تابی بر قلم
    دست _ سرخ سرخ می شود
    و دلم صد_ شط شراب
    ...
    اینجا چند قنوت مانده تا ته رنج
    ستودنی است این قلم
    ...
    با اجازه لینکتون کردم تا باز روشن بشم از نوشته هاتون..

    پاسخحذف
  4. حاضرم!

    ولي هنوز فرصت خوندن پست ها دست نداده!

    پاسخحذف
  5. تصوير و نوشته يه شوك بوده واسم !!!!

    درست مثل زلزله اي كه ويران مي كنه اما در پس آوارها و خرابه هاش چيزهاي زيادي قابل رويت ميشه !

    اما اعتراف سنگينيه . . .

    پاسخحذف
  6. بغض فرو خوره ام چگونه نگرییم !

    پاسخحذف
  7. این پستتون رو همون اول خوندم...
    یعنی می خونم همیشه، همه رو...
    ولی این یکی جدا حیف بود نظر ندم...
    چندین بار خوندنش واقعا می چسبید...
    البته لازم به ذکره که با پیشرفت ِ تکنولوژی می شه به جای قلم، از کلیدهای کیبرد هم یاد کرد...
    و حتی دکمه ی ctrl+A و delete
    به نظرم خیلی چیزا هست که اینها باید اعتراف کنند...
    کلا که این پستتون خیلی خیلی خوب بود...

    پاسخحذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !