سرد است ...
و بادها خطوط مرا قطع می کنند
آیا درین دیار کسی هست که هنوز
از آشنا شدن با چهره فنا شده خویش
وحشت نداشته باشد!؟
آیا زمان آن نرسیده است
که این دریچه باز شود، باز باز باز
که آسمان ببارد
و مرد بر جنازه مرده خویش
زاری کنان نماز گزارد!؟
من از میان پنجره می دیدم
که آن دو دست من
در روشنایی سپیده دمی کاذب
تحلیل می روند
و یک صدا که در افق سرد
فریاد زد:
خداحافظ !
قطعه ای از فروغ
×. برای چون تویی که مدت هاست به دنبال مکانی و فضایی هستی برای زار زار گریه کردن و خالی شدن، چه جایی بهتر از بهشت زهرا و چه دلیلی بهتر از مرگ عزیزی!؟ اما دریغ که آنقدر زیبا و ساده رفت که هیچ کس رضایت به زاری نداد! سکوتی عمیق بود و بس! آنقدر که آدمی در دلش آرزو می کرد کاش ما نیز چون او بمیریم! به همین خوبی و به همین زیبایی! درست همینجوری که همه بیایند آرام و خوب تو را به خاک بسپارند و هیچکس خاطره بدی از تو نداشته باشد -بس که بی آزار بودی- صدای گریه های ریز با آرامشی شگرف از عاقبت به خیری یار سفر کرده آنقدر زیبا بود که مجالی نداد برای گریستن و خالی شدن ... خدایش بیامرزد
×. دوستانم می دانند که چقدر نسبت به مرگ خاصه مرگ نزدیکان بی تفاوت و بی احساسم اما این آخری -که به لحاظ نسبت فامیلی نزدیک هم نبود- آنقدر لطیف بود که قابل وصف نیست ...
حرفم نمیاد!
پاسخ دادنحذفممنون که سر زدین
پاسخ دادنحذفچقد دردناک
پاسخ دادنحذفخدا بیامرزتش
که با این اوصاف شما حتما آمرزیده میشه
غم چیز بدیه
نمیشه گفت نباشه
ولی امیدوارم کم بیاد سراغمونو خیلی هم گنده نباشه
بسیار ممنون
پاسخ دادنحذفایشالا هیچ کس غمی از جنس اندوهو سکون و افسردگ نبینه اگه نه بعضی غمها که خوبن و سازنده ...
خدایش بیامرزد
پاسخ دادنحذفروحش شاد.
پاسخ دادنحذفمرا به یاد عزیزی انداختید که سال های دور از پیش ما رفت. او را هم همه دوست داشتند.
انتخاب تصویر و شعر فوق العاده است.
هوالخلاق
پاسخ دادنحذفتسليت واژه ي حقيري ست ولي ناچارم :
ت... .
ارادتمند : a min
خبر فوت دکتر احمدی رو هم امروز گرفتم یکی از اساتید موفق دانشگاه تهران(علوم پزشکی)!
پاسخ دادنحذفغم ،این واژه ی پرمعنی و مفهوم
درنگیست بر این سرای مغموم
نور و رحمت خداوند براو روانه باد!
خودمونیما صابر هر موقع من نیستم تو جواب میدی!
حال نمی کنی با ما!