چه دل گرفته بهاری!
پرنده ها همه آهن
نسیم :
موج غباری!
غروب خسته شهر:
بنفشه هایی پیوسته با نخی تاریک،
به روی سنگ مزاری!
استاد شفیعی کدکنی
عکس حنیف شعاعی
اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!
بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !
غم داره
پاسخحذفحاضر
پاسخحذفهوالخلاق
پاسخحذفبيچاره اين برج
گرچه بلنداست
اسير است
در اين خاك
در اين بند
در اين شب
در اين غم
بيچاره اين برج... .
آرام و خلاق و البته رها زي ... .
ارادتمند : a min
بیچاره من ، بی چاره تو...
پاسخحذفدر عصر حاضر ، عصر نو
ای دودها ، ای گردها
در حلق من هموار شو
داریم می میریم تو این هوا...
غم و اندوه و هنرش به کنار...صنعتی بودن رو در کنار عبارت جناب تریز که تصویر کشیدن قابل لمسه...
موید...
غمگين و تلخ اما زيبا
پاسخحذفاصلا مگه ميشه يه جا نسيم باشه حالا هر چي " موج غباري " و اونجا زيبا نباشه
(آيكون يه خودشيفته !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!) اين علامت تعجب عمق فاجعه رو نشون مي ده و مربوط به فرسنده مي باشد لطفا به وبلاگ خودتون دست نزنيد