آخرین برگ سفرنامه باران، این است:
که زمین چرکین است ...
از زبان برگ - شفیعی کدکنی
۱۳۸۹ آذر ۳, چهارشنبه
۱۲ نظر:
اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!
بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
harfam nemiad!
پاسخ دادنحذف...
bejash sheklak mizaram!
:(
(koli harf to in shklak hast!)
عالی عالی عالی...
پاسخ دادنحذف...
پاسخ دادنحذفعیدتون هم مبارکا باشه...
پاسخ دادنحذفســــــــلام
پاسخ دادنحذفعیدتون مبارک
ســـربلند باشید
در پناه حق
با سلام
پاسخ دادنحذفعیدتان مبارک
انشالله همیشه شاد باشید
خواستم به کسی که حرفش نمیاد بگم که
پاسخ دادنحذفعزیز دلم از چی ناراحتی؟ نگران چی هستی؟
میدونم خسته ای و شاید یه خورده ناامید، ولی بدون دوستات همیشه به فکرتن.
قول میدیم ناراحتیت روبرطرف کنیم.
گلم نبینم ناراحت باشی :) (: :) (:
هوالخلاق
پاسخ دادنحذفع م
اگرچه زمين چركين است
ولي باران كه ببارد
ديگر نخواهد بود!
آرام و خلاق چون باران زي... .
ارادتمند : a min
چه عکس قشنگی ........
پاسخ دادنحذفامیدوارم یه بارونی بیاد که دل همه ی آدمارو بشوره و تمیز کنه تا دیگه زمین این همه چرک نباشه.
خدایا کمکمون کن...
به به!
پاسخ دادنحذفسلام! عیدتون مبارک!اااااااااااا چرا خونه نیستین!
منو خ. متقی نسب میخواستیم بیایم عید دیدنی! نبودین !!!!!
کلی :(!
البته راستش میخواسیتم بیایم عیدی بگیریم که نبودین!!!هاهاها!
پاسخ دادنحذفالبته کلید زیر گلدون بود با اجازتون برش داشتیم اومدیم تو یه خورده هم تمیز کردیم خونتونو
پاسخ دادنحذفخب می خواستین کلید نذارین دم در