
کفش هایم کو!؟
چه کسی بود صدا زد ...
چه کسی بود صدا زد ...
*. شعر ندای آغاز سهراب
*. با صدای شکیبایی بشنوید ...
*. شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیه ها می گذرد
باید امشب چمدانی را که به اندازه تنهایی من جا دارد بر دارم ...
*. Azwebear / flickr
*. با صدای شکیبایی بشنوید ...
*. شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیه ها می گذرد
باید امشب چمدانی را که به اندازه تنهایی من جا دارد بر دارم ...
*. Azwebear / flickr
به یاد صندل های من در مسیر آبشار
پاسخ دادنحذفتو را احساس می کنم با تمام وجود ای پاپوش.
هاهاها
سعی کردم چیزی نگم و فکر بد نکنم ولی از این سه نقطه بازی ها خسته شدم...
پاسخ دادنحذف...
...
...
کسی صدا نزد توهم گرفتی :))
پاسخ دادنحذف:**
به مصطفی عزیز:
پاسخ دادنحذفاین حس همدردیت منو کشته ...
به صنوبر عزیز:
پاسخ دادنحذفهاهاها
به مجنون عزیز:
پاسخ دادنحذفجوابت عالی بود ... هاهاها
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
پاسخ دادنحذفبرو
پاسخ دادنحذفولی یادت باشد برگردی
سلام . . .
باران جل جل خرداد نیمه شب
پاسخ دادنحذف...
به خود خودم:
پاسخ دادنحذفآه از آن نرگس جادو ...
به حسین عزیز:
پاسخ دادنحذفنرفته برگشتم ...
به امیر عزیز:
پاسخ دادنحذفآفتاب سوزان بود ....
خوابم یا بیدارم ...............
پاسخ دادنحذف