
های خسته ای!؟ استراحت کن!
بیا چایی ریختم برات ...
بیا چایی ریختم برات ...
*. دله دیگه تنگ میشه! تنگ نشه چی بشه !؟ ...
*. همیشه کتاب خوندن و فیلم دیدن رو در زمانهایی که سرم شلوغه دوست دارم! چون می دونم زمانی که دارم براش می ذارم خیلی ارزشمنده و نتیجتا خیلی دقت می کنم و با تمرکز کتاب رو می خونم یا فیلمو می بینم! همین دو ساعت پیش فیلم Hurt Locker رو تموم کردم و دیدم! زیبا بود! هر 6 تا اسکارت نوش جونش!
کل فیلم یه طرف جمله کریس هجز در اول فیلم هم یه طرف (خودتون ترجمه کنید!):
*. همیشه کتاب خوندن و فیلم دیدن رو در زمانهایی که سرم شلوغه دوست دارم! چون می دونم زمانی که دارم براش می ذارم خیلی ارزشمنده و نتیجتا خیلی دقت می کنم و با تمرکز کتاب رو می خونم یا فیلمو می بینم! همین دو ساعت پیش فیلم Hurt Locker رو تموم کردم و دیدم! زیبا بود! هر 6 تا اسکارت نوش جونش!
کل فیلم یه طرف جمله کریس هجز در اول فیلم هم یه طرف (خودتون ترجمه کنید!):
the rush of battle is often a potent and lethal addiction,
for war is drug, for war is drug , for war is drug
for war is drug, for war is drug , for war is drug
عجب رنگی داره.
پاسخ دادنحذفاینم سه نقطه...
از فیلم دیدن خوشم نمیاد ولی کتاب خوندن رو دوست دارم.
جای فیلم دیدن، برنامه نویسی رو ترجیح می دم چون هیجانی که برنامه نویسی در من ایجاد می کنه چند برابر فیلم دیدنه...
موفق باشید.
به صنوبر عزیز:
پاسخ دادنحذفوقتی فکرشو می کنم یکی از کدنویسی لذت می بره مغزم هنگ میکنه ....
هاهاهاا
به سلیقه من انگاری یه طورایی داره توهین میشه!!!
پاسخ دادنحذفهه هه هه
من چایی خور نیستم
پاسخ دادنحذف.....!!!!!!
به صنوبر عزیز:
پاسخ دادنحذفسلیقتو ....!!!
منظورم عشقه !!!
هاهاها
به امیر عزیز:
پاسخ دادنحذفحالا تو رو خدا
سرد میشه ها ...
ایشا الله به پای هم پیر شینننن
پاسخ دادنحذفو دیگه اینکه اتفاقا من دقیقا بر عکسم. وقتی سرم شلوغه نه می تونم کتاب بخونم نه فیلم ببینم. چون اصلا نمی تونم تمرکز کنم. وقتی هم فراغ بال دارم دچار بیماری FNT میشم و بعد از خوندن چند صفحه بی خیال می شم. امیدوارم مسیر خلاق برای درمان این مشکل من یک کارگاه تعبیه کنه
به حسین عزیز:
پاسخ دادنحذفمن یه سری کارگاه دارم تعبیه می کنم برای همین
Anty FNT
شرکت کن حتما
سلام صابر خوبی.
پاسخ دادنحذفاصلا جوابت برام مهم نیست.
حال و حوصله ندارم برای همین فقط می گم بمیری بمیری بازی فردا رو نبینی.
دیشب نخوابیدم الان هم که اومد یه چرت بزنم خواهر اونده بالا سرم با داد و هوار یه خاطر مذخرف برای ابوی تعریف کرد من هم مغزم پکید.
فعلا با خودت خوش باش تا بعد.
در ضمن اینقدر هم فیلم نگاه نکن یکمی بشین فکر کن بهش هم یکمی دعا کن.
خدارو چه دیدی شاید تو هم آدم شدی.
هاهاها
هوالخلاق
پاسخ دادنحذفببخشيد ice tea هم داريد؟!
گفتي فيلم و گفتم ice tea
ياد ice age افتادم!!!
چه كارتون خلاقانه اي بود !
مخصوصا اون سنجابه كه دنبال يه دونه بلوط بود!
گرچه شايد دور
حتي فرسنگ ها
دور دور دور
در همين نزديك زي ... .
ارادتمند : ....:::: ( a creative mind (a min ::::....
به مصطفی عزیز:
پاسخ دادنحذفآقا اصلا ایشالا من فدات شم
بعد از این عشق بین من و تو یه فیلم بسازن در ژآنر کمدی البته !!!! هاهاها
به ذهن خلاق عزیز:
پاسخ دادنحذفخوبه ما یه پستی گذاشتیم تو یاد آیس ایج و بلوط و اینا افتادی !!!
هاهاا
به به چه عکس دلچسبی
پاسخ دادنحذفبعد از یک روز پرکار دیدن این عکس کاملا خستگیمو در برد!
دارم به این فکر میکنم سفیدی قندهای درون قند چقدر انرژی بخش تر از سیاهی شکلاتهای مدرن است!
همین طوری ...
پاسخ دادنحذفاینو یه جایی خوندم بامزه بود!!
سالها گذشت و همچنان تولید کنندگان ساندیس نوشتند “از اینجا باز کنید” ولی مردم، از آنجا باز می کنند...
سلام
پاسخ دادنحذفعجب چای خوشرنگی ...
اما طفلکی دلها که همش یا تنگ میشن یا شکستن ما هم فقط میگیم دله دیگه...
سلام
پاسخ دادنحذفعجب چای خوشرنگی ...
اما طفلکی دلها که همش یا تنگ میشن یا شکستن ما هم فقط میگیم دله دیگه...
به سرکار خانوم نجفیان گرامی:
پاسخ دادنحذفقابل نداشت
دیگه چایی که ما بریزیم خوش رنگ میشه دیگه
در اون موردم که بله طفلی دلها ...
چایی!
پاسخ دادنحذفبر اساس افسانهای یکی از سالکان در کوه چای مشغول مراقبه بوده. ولی دائم چشمهایش بسته میشده. برای اینکه بتواند چشمهایش را باز نگه دارد پلکهایش را میبرد و به درون کوهستان پرتاب میکند. از آن پلک گیاهی بنام چای میروید که هدیه ایست از طرف خداوند برای افرادیکه به مراقبه (مدیتیشن) مینشینند.
براساس یک داستان قدیمی حدود پنجهزار سال قبل تعدادی برگ چای دراثر وزش باد به درون یک فنجان آب داغ که در دست «شن نونگ» امپراتور چین بود، افتاد و حاکم نتیجه این حادثه را به عنوان یک تحول بزرگ برای آب ساده و بی طعم اعلام کرد. در پی آن مصرف چای همهگیر شد.