منتظران مهدی به هوش باشند؛ حسین را منتظرانش کشتند!
حرکتی باید ...
*. پارسال همین روزا(!):
عمری است در سکون نشسته ام در انتظار ...
چه تناقض جالبی و چه انتظار عجیبی !
مگر می شود نشست و انتظار کشید ... مگر می شود در سکونی ابدی منتظر آمدن بود!؟ ... نه نمی شود!!
باید برخیزی، بلند شوی ... برای انتظار آمدن آن که وعده آمدنش سالهاست بر جریده عالم و بر دیوارنوشته های تاریخ ثبت است، نباید نشست ... باید بلند شد و تلاش کرد، باید عبادت کرد ... اما نه از آن جنس عبادت هایی که در کنج عزلتی سالها دعا بخوانی برای هیچ ... نه از آن جنس عبادت های پارناسیزمی که نه جامعه ات، نه اطرافیانت و نه هیچ کس دیگرت برایت بی اهمیت باشد ... نه از آن عزلت نشینی های صوفیانه و عرفان زده امروزینی که بوی گند دود تریاکش را و برق شعله منقلش را می شود از دور دید! ... بلکه باید جهد کنی، باید برخیزی ... قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فردی ... باید بیدار شوی ... یا ایها المدثر! ... قم !
امضا: صابر خسروی
15/5/88
*. کدام آینه تمام بودن مرا نشانم خواهد داد!؟
*. ...
در کودکی خوانده بودیم: "آن مرد در باران آمد "
پاسخ دادنحذفغافل از اینکه تا آن مرد نیاید باران نمی بارد...
عیدتان مبارک . التماس دعا
حافظ سالها پیش جواب امروز مرا برای سروده است:
پاسخ دادنحذفصبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار کاسه سر ما پرشراب کن
ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی خطاب کن
کار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
و ............................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................
.
پاسخ دادنحذف.
.
.
.
همان به که هیچ ننویسم.
فکر نمی کنم این قدر ها هم پیچیده باشه...
پاسخ دادنحذففقط باید خودمون رو با قرآن و عترت پیامبر (ص) هماهنگ کنیم...
این ها روشنگرند.
به سرکار خانوم رستمی گرامی:
پاسخ دادنحذفباران ...
آخ اگه بارون بزنه ...
پاسخ دادنحذفپناه بر خدا از خودمان
پاسخ دادنحذفکتاب انتظار مذهب اعتراض دکتر رو همه بخونید همه این ها به خوبی مطرح شده
پست جالب بود...ممنون
به انتظار بایستیم
انتظار ننشینیم
به خود خودم:
پاسخ دادنحذفعجب غزلی
دهنش سرویس باد !
به مصطفی عزیز:
پاسخ دادنحذفآره
گاهی باید چیزی نگفت ...
به صنوبر عزیز:
پاسخ دادنحذفروشنگر ...
ثقلین
به هزار انتظار گرامی:
پاسخ دادنحذفسپاس از حضورتون
هوالخلاق
پاسخ دادنحذففاصله است بين من و منتظران حقيقي و او ... .
http://khalagh.blogspot.com
مثل رخ مهتاب كه افتاده در آب
در دلم هستي و بين من و تو فاصله هاست!
....:::: فاضل نظري ::::....
خلاق بين ... .
ارادتمند: ....:::: a creative mind a min ::::....
به امین عزیز:
پاسخ دادنحذفبی تاب شدن عادت کم حوصله هاست ...
قبول نیست آقا!
پاسخ دادنحذفدر این بازی قایم باشک من همیشه بازنده ام...
چشم می گذارم...
تا ده می شمارم...
ده دقیقه...
ده ساعت...
ده روز...
ده سال...
ده تا ده سال...
ده تا صد سال....
و هر بار که چشم باز می کنم
با هم نیستی!!!
پس کی نوبت تو می شود؟
دیگر من دارد گریه ام می گیرد...
من دلم می خواهد پیدایت کنم...
دلم میخواهد ببینم تو را
از پس کدامین جمعه بودنم
می آیی؟
حاضر
پاسخ دادنحذفبه میم صاد عزیز:
پاسخ دادنحذفروزی خواهد آمد ..
به امیر عزیز:
پاسخ دادنحذفحضورتو عشقه !
سلام
پاسخ دادنحذفبرداشت های مختلف از واژه ی انتظار ما را به این تناقض رسانده.
مراقب انتظارمون باشیم نکنه برعکس عمل کنه و باعث تأخیر در فرج مولامون بشه...
به نه چندان غزیبه گرامی:
پاسخ دادنحذفدعا کنیم نشه واقعا ...
اين پست تون مثل انتظار حضرتش زيبا بود .
پاسخ دادنحذفعمري است كه از حضور او جا مانديم
در غربت سرد خويش تنها مانديم
او منتظر است تا كه ما برگرديم
ماييم كه در غيبت كبري مانديم
ميلاد مبارك
به نسیم پریشان گرامی:
پاسخ دادنحذفسپاس از لطافت نگاهتون
يه دوبيتي متناسب با اين پستتون از آقاي جليل صفربيگي كه مي نويسمواستون
پاسخ دادنحذفهر چند که خسته ایم از این حال نیا!
شرمنده اگر ندارد اشکال نیا!
ما خط تمام نامه هامان کوفی است!
آقای گلم زبان من لال نیا !
به نسیم پریشان گرامی:
پاسخ دادنحذفعالی بود
عالی