۱۳۹۰ اسفند ۲۳, سه‌شنبه

آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم ...


« ... می خواهی بروی، از تنهاییت و این اتاق لعنتی خسته شده ای؛ با خودت می گویی گور پدر همه چی! لباس هایت را می پوشی! لب پنجره می روی؛ از طبقه هفتم این خانه آدم ها ریزه ریزند،‌مثل کولونی های مورچه های شاد! از دور چیزهایی را تشخیص می دهی؛ عده ای مست و شاد و در حال پای کوبی؛‌ سر و صدای عجیبی است: یک سو جلال همتی است انگاری و دیگر سو جیغ و داد شادی جماعتی دختر و صداهای ترقه هایی که با این های و هوی و «فریاد» شجریان برای خودش سمفونی معناداری شده است! یهو به خودت می گویی بروم که چه!؟ می شینی؛ چشم هایت را می بندی و از مخلوط بین «میخواهم فریاد بلندی بزنم» شجریان و های و هوی جیغ های بیرون؛ تنهاییت را مرور می کنی ...»



×. عنوان قطعه ای از حسین منزوی ...
×. این هم از چهارشنبه ما ...


۶ نظر:

  1. تنهایی سکوت
    سکوت تنهایی
    تنهای سکوت سکوت تنهایی، تنهایی تنهایی تنهایی
    فقط سکوت...

    پاسخحذف
  2. به قول خودتون:
    بزنین ترک بعدی ...

    ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
    ...

    پاسخحذف
  3. بالاخره تونستم بعد از قرنها بلاگت رو باز کنم
    اونم چون تو ترکیه هستم و اینجا آزادی اینترنتی به وفور یافت می شه

    پاسخحذف
  4. رخنا رو خیلی دوستش دارم

    اما خب برش می گردونم...

    انگار یکی دیگه بهش بیشتر احتیاج داره.

    ...

    پاسخحذف
  5. ای بابا...
    چهارشنبه سوزی رو فقط مزاحمت می دونم
    فک کن منصور و بچه های سمندریان رفتن امسال قاشق زنی...
    فک کن منصور ترشیده بشه...
    فک کن ...
    کی میگیره اینو آخه!

    پاسخحذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !