۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

افکار پریشان - 34: امون از ما آدم ها ...


امون از ما
امون از این همه ریا
امون از طمع
امون از حرص
امون از قدرت
امون از پول
امون از ...

امون از ما آدم ها !


*. هممون به جون هم افتادیم؛ می زنیم، می کشیم، می خوریم، لبخندامونو از هم دریغ می کنیم، مهر و محبت یادمون رفته، نگاهامون حقیر شده ...
ای امون از ما آدم ها !


*. اینجا هم آپ شد!



۶ نظر:

  1. ای امون از دست ادم چون برآید
    بقیه نداره

    تک مصرع بود

    پاسخحذف
  2. حکم در مورد همه بیان شده بود ؟

    پاسخحذف
  3. یاد این شعر حافظ افتادم:


    خدا را کم نشين با خرقه پوشان
    رخ از رندان بی‌سامان مپوشان
    در اين خرقه بسی آلودگی هست
    خوشا وقت قبای می فروشان
    در اين صوفی وشان دردی نديدم
    که صافی باد عيش دردنوشان
    تو نازک طبعی و طاقت نياری
    گرانی‌های مشتی دلق پوشان
    چو مستم کرده‌ای مستور منشين
    چو نوشم داده‌ای زهرم منوشان
    بيا و از غبن اين سالوسيان بين
    صراحی خون دل و بربط خروشان
    ز دلگرمی حافظ بر حذر باش
    که دارد سينه‌ای چون ديگ جوشان

    پاسخحذف
  4. خوبه دوست هایی مثل شما و شما و شما و ... دارم.
    همتون رو دوست دارم به خاطر محبت ها تون به خاطر گذشت هاتون به خاطر ...

    پاسخحذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !