۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

حادثه بد - 8: پروژه ای که پر شد ... دامپ شد ... گند خورد!


بدترین حادثه ای که می تونه تو این شرایط اتفاق بیفته اینه که از درست شنبه هفته پیش به صورت بیست - چهار (یعنی بیست ساعت کار + چهار ساعت استراحت) در یک کمپ کاری (چون کلا در شرکت سر کار بودیم!) باشی و وقتی پروژه رو غلتک -یا شاید نمی دونم غلطک!- می افته و میخوای با هیجان پیش بری یهو کلا پروژه دامپ میشه و حود لعنتیش با همه بک آپ هاش می پره و هر چی می گردی جز این تحریم های لعنتی و کرک های نرم افزار های قفل شکسته و راه ندادن ایران در WTO دلیل دیگری پیدا نمی کنی برای چنین حادثه تلخی ...

کلا الان اعصابم داغونه و این پست فقط عقده گشایی و بیان این حادثه بود برای خالی کردم خودم در یک محیط مجازی ...


آهای مردم همیشه در صحنه دعا کنید پروژه درست بشه ... !


۱۰ نظر:

  1. هوالخلاق البصير

    ... .

    يه روزي كه پروژه تموم شد اين پست رو ميخونيد و ... .

    خلاق بين ... .

    خونسرد زي ... .
    ارادتمند : .....::::: a creative mind a min :::::.....

    پاسخحذف
  2. خدا اذیتش نکن دیگه صابر رو! دوست منه کارش رو ردیف کن :)

    پاسخحذف
  3. و خدایی که در این نزدیکیست....

    پاسخحذف
  4. به امین عزیز:

    امیدوارم
    جمله ات خیلی مثبت و خوب بود

    پاسخحذف
  5. به مجید عزیز:

    دمت گرم

    زنده باد ...

    پاسخحذف
  6. به علا عزیز:

    و خدا در این نزدیکی است
    و خدایی که لای شب بوهاست
    تو دل ماهاست
    تو همین اتاقه
    تو همین بلاگه

    پاسخحذف
  7. آنچه خیر است در دست تو باد

    پاسخحذف
  8. به سعید عزیز:

    بیا ذوب کن در کف دست من جسم نورانی عشق را !

    پاسخحذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !