۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

همینجوری - 3


سه ساعت و پنجاه دقیقه منتظرش وایسادیم
بازم آزادش نکردن !

اللهم فک کل اسیر!
ایشالا فردا ...

*. دعا کنید ...



۵ نظر:

  1. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  2. اللهم فک کل اسیر
    عجب رسم بدی شده رسم زمونه نمیدونم قضیه چیه اما فقط امیدوارم به زودی حل شه و با خبر خوش فردا اینجا آپ شه

    راستش داشتم این شعر و میخوندم گفتم حیف شما نخونیدش
    پس با اجازتون میزارمش اینجا


    آنانکه شمع آرزو در بزم عشق افروختند
    از تلخی جان کندنم، از عاشقی واسوختند
    دی مفتیان شهر را تعلیم کردم مسله
    و امروز اهل میکده، رندی ز من آموختند
    چون رشته‌ی ایمان من، بگسسته دیدند
    اهل کفر یک رشته از زنار خود، بر خرقه‌ی من دوختند
    یارب! چه فرخ طالعند، آنانکه در بازار عشق
    دردی خریدند و غم دنیای دون بفروختند
    در گوش اهل مدرسه، یارب! بهائی شب چه گفت؟
    کامروز، آن بیچارگان اوراق خود را سوختند

    پاسخحذف
  3. سلام و درود

    اول یه امین به دعاتون...
    دوم این که به قول یکی از دوستان اومدم بگم: "حاضر"
    راستی اقای خسروی این چرا از این شکلکا نداره...من الان بخوام کلی خنده بذارم ازین شکلا نیستش که...
    کلی گریه...

    پاسخحذف
  4. امشب هم 3 ساعت ایستادیم و نیامدی
    ای بابا

    پاسخحذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !