۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

ایهام -1



صفای تو اما گلی پایدار است !

--------------------------------------------
*. این پست مخاطب خاص دارد!
*. قطعه ای است از فریدون مشیری
*. یک ویرگول چه ایهامی ایجاد می کنه! (قبل و بعد اما!)
*. این روزا چقدر بهانه هست برای دلتنگی!


۹ نظر:

  1. به قول یک دوستی دل دیگه تنگ نشه چی بشه



    عراقی بار دیگر توبه بشکست
    ز جام عشق شد شیدا و سرمست
    پریشان سر زلف بتان شد
    خراب چشم خوبان است پیوست
    چه خوش باشد خرابی در خرابات
    گرفته زلف یار و رفته از دست
    ز سودای پریرویان عجب نیست
    اگر دیوانه‌ای زنجیر بگسست
    به گرد زلف مهرویان همی گشت
    چو ماهی ناگهان افتد در شست
    به پیران سر، دل و دین داد بر باد
    ز خود فارغ شد و از جمله وارست
    سحرگه از سر سجاده برخاست
    به بوی جرعه‌ای زنار بربست
    ز بند نام و ننگ آنگه شد آزاد
    که دل را در سر زلف بتان بست
    بیفشاند آستین بر هردو عالم
    قلندوار در میخانه بنشست
    لب ساقی صلای بوسه در داد
    عراقی توبه‌ی سی‌ساله بشکست

    پاسخحذف
  2. آقا من ایهام این رو نمی‌فهمم

    یعنی نه که نفهمم، باید علامت آخر جمله عوض شه اون‌جوری که من فهمیدم. ولی شما میگی انگار با یه ویرگول حل میشه.

    صفای تو اما، گلی پایدار است.
    صفای تو، اما گلی پایدار است؟

    من این‌جوری فهمیدم. همینه یا جور دیگه‌ایه؟

    پاسخحذف
  3. سلام به شما
    و درود بر مخاطب خاصتون!
    در ادامه باید خطاب به مخاطب خاصتون گفت:

    صفای تو اما گلی،بهشتی همیشه بهار است...
    ظهری هرچی سعی کردم نشد نظر بذارم براتون!الان اومدم گذاشتم...

    این شعر هم از استاد تقدیم شا:
    خیال آمدنت دیشبم به سر می زد
    نیامدی که ببینی دلم چه پر می زد
    به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت
    خیال روی تو نقشی به چشم تر می زد
    شراب لعل تو می دیدم و دلم می خواست
    هزار وسوسه ام چنگ در جگر می زد
    زهی امید که کامی از آن دهان می جست
    زهی خیال که دستی در آن کمر می زد
    دریچه ای به تماشای باغ وا می شد
    دلم چو مرغ گرفتار بال و پر می زد
    تمام شب به خیال تو رفت و ، می دیدم
    که پشت پرده ی اشکم سپیده سر می زد

    پاسخحذف
  4. به ذهن آشفته: نه اشتباه فهمیدی
    ایهامش تو واژه گله

    پاسخحذف
  5. به خانوم زینب:
    ممنون
    همیشه اشعار ابتهاج التیام بخش بوده

    پاسخحذف
  6. راستش اصل شعر رو خوندم الآن

    ایهام اصلن نداره به نظرم. ایهام باید وقتی کشف میشه لبخند بشونه رو لب خواننده که "ایول شاعر".

    حالا که مصرع‌های قبل و بعد رو می‌بینم ایهام من که به کل غلطه چون به مفهوم شعر نمی‌خوره.

    اما چیزی که شما می‌فرمایید اگه منظور از گلی در ایهام اسم زن باشه باز نمی‌شه آن‌چنان ایهام بهش گفت. طوری به صفا نسبتش داده که نمی‌شه کندش.

    باز اگه غیر از اینه لطفن برام توضیح بدید کنجکاوم.

    پاسخحذف
  7. ذهن آشفته عزیز

    ایهامشو شاعر ایجاد نکرده من مخاطب توش ایهام دیدم
    آره ایهامش همونه
    برای شما ایهام نداره قطعا
    برا همین در پی نوشتش نوشتم مخاطب خاص داره

    عزیز منی خوشحالم که سر می زنی

    ارادتمند: صابر خسروی

    پاسخحذف
  8. من می خواستم نظرهای ذهن آشفته را بگذارم انگار دیر رسیدم :)
    در چنین مواردی است که وبلاگ نویس ها به هم می گن تا باشه مخاطب خاص باشه :)

    پاسخحذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !