می بینم هنوز هم
به بهانه های کوچک
مثلا یک پفک،
یا نهایت چیپس کتل چی توز
دلم خوش می شود!
حال نمی دانم باید خوشحال باشم از این قضیه و یا ناراحت،
که مدتی است دلم خوش نیست ...
به بهانه های کوچک
مثلا یک پفک،
یا نهایت چیپس کتل چی توز
دلم خوش می شود!
حال نمی دانم باید خوشحال باشم از این قضیه و یا ناراحت،
که مدتی است دلم خوش نیست ...
خب دلخوشی های کوچیک هستند، اما خب اونقدر کوچیکند که لحظه ای آدمو دلخوش می کنند دیگه...
پاسخحذفامشب من دقیقا با یه بستنی اینطوری دلخوش شدم...
جالبه، این پستت منو یاد ِ یه شب ِ خنده داری انداخت که مثل ِ بچه ها از فکر ِ خریدن ِ آل استار های رنگارنگ تا یک ساعتی دل خوش بودم جوری که مث ِ مامان باباها به خودم قول دادم فردا اولین کاری که می کنم خریدن ِ سه جفت آل استار با رنگای مختلفه... و اما بدیش این بود که فرداش خودم مث ِ مامان باباها خودم رو راضی کردم که این کار اصلا عاقلانه نیست...و بعدم حس کردم دیگه آل استار اونقدر دلخوشم نمی کنه...
اما باسه هنوز هم همین خیلی دلخوشی های کوچیک مدتی دلخوشم می کنه
حذفمامان باباها رو خوب اومدی