تو را گم می کنم هر روز
و پیدا می کنم؛
هر شب ...
چگونه با جنون خود
مدارا می کنم؛
هر شب ...
دلم
فریاد می خواهد
فریاد
فریاد
دلم
فریاد می خواهد
ولی
در انزوای خویش
دلم فریاد می خواهد
ولی در انزوای خویش ...
چه بی آزار با دیوار
نجوا می کنم؛
هر شب ...
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی!؟
کجا لعنتی!؟
------------------------
نه گریه ای
نه خنده ای
که سرکشد به پای دل
نه شاعری
که سر نهد برای من ترانه ای
نه مطربی
نه غنچه ای
که سرنهد در این بهار تشنه لب
نه شبنمی
...
*. انگار حسب حالی است که فقط اهل هایش میفهمند
*. شاعران: بهمنی، غضنفری
مدارا می کنم.
پاسخ دادنحذفبه عشق ایستاده است آفرینش
پاسخ دادنحذفحیف که گم شده این حقیقت بدیهی
خیلی داغونم
پاسخ دادنحذفخیلی
دلم فریاد می خواهد ، ولی در انزوای خویش...
پاسخ دادنحذفخیلی خوب بود ، با اینکه یه بار نظرمو خوردی...
کوفتت...(بوق)
این روزا، حسب حال اینجانب نیز :-(
پاسخ دادنحذف