۱۳۹۲ آذر ۲۸, پنجشنبه

چند متر آن طرف تر ...

چند متر آن طرف تر، به سبکی خوابیده ای
خواب کدام آسودگی تو را اینچنین در خود پیچیده است که حریر آرامشت را حتی همین زخمه های تند و کند النی هم تاب نمی آورد؟
در انعکاس اکنون زمان، میان چشم های سیاه و سپید عکس های قاب شده بر جریده این دیوار، به جستجوی کدام رویا اینچنین غرق خوابی؟
غرق در نگاه آرامگاه خیالت، به خویش می اندیشم ...
که چگونه حرم نهیب زندگی اینچنین بی خوابم کرده ست ....
«جهان جوابم کرده است»، نشانش همین پایی که مدت هاست لنگ میزند!
«در آسمان آخر شهریور» -چه برسد به آسمان ابری آذرماه- «حتی هیچ ستاره ای هم برای من نیست»
«به اتاق بر میگردم و جهان را دور سرم می چرخانم و به دیوار می کوبم»
«همه چیز به حساب می آید»، لعنتی!
«هر کاری که انجام دهید، یا به شما کمک می کند و یا آسیب می رساند. هیچ چیز خنثی نیست»
راست است لعنتی!
همه چیز -درست همان لحظه که نباید- به حساب می آید! درست همان لحظه که نباید!
مثالش همین لحظه، همین لحظه که تو غرق در آرامشی عجیب، چند متر آن طرف تر و من بی تاب درد پایی که لنگ می زند و بی خواب لحظه هایی که هیچش «خنثی» نیست!






*. برای یک دوست ... 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !