۱۳۹۲ مهر ۲۹, دوشنبه

گفتگوی مطبوعاتی - طرح سیاستی جدید برای سنت چپ


گفت‌وگو با دکتر محمد رضایی به بهانه‌ چاپ ترجمه‌ کتاب هژمونی و استراتژی سوسیالیستی
طرح سیاستی جدید برای سنت چپ
--------------------------------------------------------------------------------------------------

منتشر شده در روزنامه بهار - دوشنبه 29 مهرماه
لینک دائم مطلب (+)
پی دی اف صفحه (+)



در دهه‌ 80 میلادی و همزمان با افول مــارکسیسـم، لکلائو و موفه دست به انتشار کتابی تحت عنوان «هژمونی و استراتژی سوسیالیستی» و با زیر عنوان «به سوی سیاست دموکراتیک رادیکال» زدند؛ کتابی با هدف طرح سیاستی جدید برای سنت چپ. اندیشه‌ خاص ناظر بر این کتاب، آن را بدل به کتابی مهم در علوم اجتماعی کرد، به گونه‌ای که ردپای آن را می‌‌توان در اکثر آثار به‌طبع‌رسیده‌پس از آن، خاصه در سنت مطالعات فرهنگی، مشاهده کرد. ترجمه‌ این کتاب چندی پیش توسط نشر ثالث و به قلم شیوای دکتر محمد رضایی، از پژوهشگران حوزه‌ مطالعات فرهنگی در ایران، به چاپ رسید. به بهانه‌ چاپ این اثر مهم، گفت‌وگویی درباره‌ اهمیت این کتاب جریان‌ساز با دکتر محمد رضایی صورت پذیرفت که شرح آن در ادامه آمده است.

- جانمایه‌ اصلی کتاب «هژمونی و استراتژی سوسیالیستی» چیست؟
اگر بخواهم خیلی ساده توضیح دهم، این کتاب واکنش به دو موضوع زمانه خود بود، یعنی دهه‌ 80. فروپاشی دیوار برلین، عقب‌نشینی بلوک شرق (اگر نگوییم فروپاشی کامل آن)، بحران‌های اجتماعی در کشورهای مترقی و بسیاری مسائل خاص دیگر، زمینه‌ساز طرح یک چالش بزرگ برای یک جنبش فکری بزرگ شده بود: طرح این پرسش که مارکسیسم در معنای خاص و جنبش چپ در معنای عام، پاسخگوی مسائل طرح‌شده در آن زمان اروپا هست یا خیر؟ بر همین اساس است که جمله‌ آغازین کتاب، جمله‌ای بسیار حساس است: «چپ امروز بر سر دوراهی است.» اما کدام دوراهی؟ چپ باید انتخاب می‌کرد که کماکان بر پروژه انقلابی‌گری خود پافشاری کند (یعنی نظریه‌ مارکسیسم کلاسیک) یا باید با سرمایه‌داری کنار می‌آمد و به این ترتیب به دامن جریان‌های لیبرالی می‌افتاد که یک نمونه‌اش را در برداشت‌های گیدنزی و سیاست راه سوم می‌بینیم. در مواجهه با این دوراهی، آیا راه گریز دیگری هم هست؟ این کتاب ناظر به همین پرسش است.
- در سال‌های پس از انتشار، آیا این کتاب جریان‌ساز شد؟ به عبارتی اهمیت این کتاب در نظام دانشگاهی زمان خود تا حال حاضر در چیست؟
این کتاب بسیار مهم شد. این کتاب تقریبا در تمام ادبیات سنت چپ بعد از خود، خاصه در مطالعات فرهنگی، انعکاس پیدا کرد. این کتاب آن‌قدر مهم بوده است که سال‌ها بعد جشن 20سالگی آن برپا شد. همه‌ این کتاب ارائه یک راه‌حل تازه است و تغییر در نگاه و مفاهیم سنت چپ. لکلائو و موفه در این کتاب، دو تاکید بر مفهوم پسامارکسیسم دارند یعنی یک‌بار با تاکید بر «مارکسیسم» به این معنا که اندیشه، اندیشه‌ مارکسیسم است و دیگری تاکید بر مفهوم «پسا» به این معنا که دیگر با مفاهیم پایه‌ای ارتدوکسی مارکسی، همچون طبقه و انقلاب، نمی‌توان جهان را تحلیل کرد. حال باید پرسید که چه مارکسیسمی است که دیگر هم مفهوم طبقه و هم انقلاب از آن مرکززدایی می‌شود؟ اتفاقا تازگی این کتاب و ماندگاری آن در همین است، زیرا سعی دارد تا قرائتی تازه از سنت چپ ارائه دهد. به این معنا این کتاب اثرگذار شد تا جایی که می‌توان گفت چرخش گفتمانی در مطالعات فرهنگی بیش از آن‌که محصول مداخله‌ اندیشه‌ فوکو باشد، به نظر من با واسطه‌لکلائو و موفه رخ داده است. در واقع انگیزه‌ اصلی من هم برای این ترجمه‌، همین تواتر این اثر و ردپای آن در مطالعات فرهنگی بود و این کتاب یکی از منابع اصیل در مطالعات فرهنگی است.
- حال اهمیت این ترجمه، فارغ از آشنایی با نظریات لکلائو و موفه، برای جامعه‌ دانشگاهی ایران در چیست؟
بخش عمده‌ای از ذائقه‌ دانشگاهی ما در حوزه‌ علوم اجتماعی، ذائقه چپ است و من نگرانم که سنتی از چپ در حال شکل‌گیری مجدد در جامعه‌ دانشگاهی ایران است که دست بر قضا با چپ ارتدوکس احساس نزدیکی می‌کند و اتفاقا این نزدیکی نامناسب است، نمی‌خواهم بگویم غلط؛ حتی به دلایل کاربردی هم مناسب نیست و به تولیدات علمی به‌روز هم منجر نخواهد شد و حتی مقرون به صرفه هم نیست چون ادبیات چپ کلاسیک تا حد زیادی در فضای جهانی نیز تعدیل شده است. بنابراین، این کتاب اتفاقا در این برهه زمانی به ما و آن‌هایی که ذائقه‌ چپ داشته و خرده‌تمایلاتی هم به چپ ارتدوکس دارند، کمک خواهد کرد تا با نظریات جدیدتری نسبت به مارکسیسم ارتدوکس در سنت چپ، آشنا شوند. از سوی دیگر نیز یک گرایش عمده در تحلیل جامعه ایران نزد بخشی از جامعه‌شناسان وجود دارد: تحلیل متمرکز بر مفهوم طبقه. افراد زیادی می‌خواهند وقایع داخلی کشور را مثلا رخداد 88 یا انتخابات اخیر را با مفهوم طبقه تحلیل کنند. یعنی دال محوری این نوع تحلیل‌ها، طبقه‌ متوسط جدید است که من نمی‌فهمم طبقه‌ متوسط جدید چگونه موجودی است در ایران؟ بنابراین این کتاب، با توجه به تاکیدی که بر مرکززدایی از مفهوم طبقه دارد، می‌تواند نگاه متفاوت‌تری را میان علاقه‌مندان به تحلیل فضای اجتماعی ایران عرضه کرده و کمک کند که تحلیل‌های تازه‌تری را از وضعیت فعلی ارائه دهند؛ تحلیل‌های غیرطبقاتی از فضای اجتماعی ایران.
- جامعه‌شناس ایرانی با به‌کارگیری مفاهیم این کتاب، قرار است چه دردی از جامعه ایران برطرف کند؟
اتفاقا فکر می‌کنم با قرائت این کتاب می‌توان به یکی از بزرگ‌ترین دردها توجه کرد: تجدیدنظر در پروژه‌ صدوچندساله‌ دموکراسی‌خواهی در ایران. این کتاب نگاه تازه‌ای را از پدیده‌ دموکراتیزاسیون به ما عرضه می‌کند؛ هرچند این پدیده مفهوم اصلی نویسندگانش نیست بلکه دموکراسی کثرت‌گرای رادیکال مد نظر آنان است. از آن‌جایی که تلاش‌های اخیر فضای سیاسی ایران در این زمینه، ناظر به سوالاتی همچون میزان دموکراتیک‌شدن، شکل آن و دعوا بر سر الگوهای آن است، من فکر می‌کنم تا به حال با زاویه‌ این کتاب به مفهوم دموکراسی نزدیک نشدیم و بنابراین علاقه‌مندان به این مفهوم می‌توانند از این کتاب بهره ببرند؛ کتابی که زیر عنوانش نیز به همین امر اشاره دارد. از سوی دیگر این کتاب دلالت دیگری هم دارد و با تکیه بر مفهوم هژمونی، می‌تواند به دو تیپ از افراد کمک قابل توجهی کند: سیاستگذاران و کسانی که به دنبال تغییرات بنیادین هستند. به نظر من، خود مفهوم هژمونی و شرایط شکل‌گیری آن و اصرار این کتاب بر تعابیری همچون حادثی‌بودن، رخدادپذیری امور، مفصل‌بندی و در واقع تعارض جدی این کتاب با مفاهیم تثبیت‌شدگی، رسوب‌یافتگی و عینیت، می‌تواند کسانی را که در حوزه‌ سیاستگذاری به دنبال ذات‌های بنیادی هستند که سرنوشت یک کشور را برای مدت‌های طولانی به برنامه‌هایشان بسپارند، متزلزل کند. بنابراین با خوانش این کتاب، واژه‌هایی بسیار عینی و تثبیت‌یافته که در کشور وجود دارد و دائما از آن‌ها به عنوان کلیشه‌های تصمیم‌گیری استفاده می‌شود، زیر سوال رفته و سیاستگذاران را برای به‌کارگیری از آن‌ها متزلزل می‌کند و چه تزلزل خوبی! ما در دوره‌هایی از تاریخ دیدیم که با یک سیاست ارتدوکسی مثلا آنچه در دوره‌ استالینیستی اتفاق افتاد، 70سال از عمر یک کشور بر باد رفته است.
- و در آخر چاپ این کتاب با یک حاشیه همراه شد. نشر ثالث زمان انتشار را 1389 اعلام کرد ولی این کتاب در سال 92 به چاپ رسید.
ثالث هیچ‌وقت اعلام نکرده بود. مجوز کتاب همان سال گرفته شد ولی به دلایل بروکراتیک به چاپ نرسید، البته این را باید از مدیران انتشارات خوب ثالث پرسید که مثلا شاید در آن زمان احساس کردند آمدن کتاب با ممانعتی مواجه خواهد شد یا جو را متشنج خواهد کرد یا حتی اصلا خریداری ندارد و دلایل تکنیکال و بازاریابی بوده احتمالا، ولی آن‌چه من به عنوان مترجم احساس می‌کنم این است که در واقع ثالث با حجم عظیمی از کارها مواجه بوده و بنابراین نوبت برای آماده‌سازی این کتاب به درازا کشید و این کتاب حاشیه‌ای نداشته است. اتفاقا این یک حسن هم بود چون باعث شد تا این کتاب چندین‌بار دستخوش تغییرات بشود که متاسفانه با این وجود، هنوز هم غلط‌های املایی به‌ویژه در اسامی لاتین وجود دارد که از مخاطبان می‌خواهم مبنای قرائت‌شان را اسامی لاتین پانویس‌شده بدانند. ضمنا حدس می‌زنم بعضی از دوستان چپ نیز بعضی معادل‌های این کتاب را بر نتابند که در مقدمه هم اشاره کرده‌ام. از آن‌جایی که اجماعی بر واژگان این حوزه وجود ندارد بنابراین سعی کردم معادل‌های مختلف را آورده و بعضا با ذکر توضیح، دلیل انتخاب خودم را نیز بنویسم و به نحوی در این ترجمه برای ذائقه خودم ترجیح قائل شدم. به اندازه کافی تلاش بر این بوده که متن روان ترجمه شود و بسیار خوشحال خواهم شد اگر اشکالی در آن مشاهده شد، به بنده منتقل شود و این امر قطعا مایه‌ مباهات من است زیرا به اندازه کافی این کتاب اصیل است و باید بارها خوانده شود و درنهایت آن‌که این کتاب آمده که بماند و بنابراین اصلاح مدام آن به این ماندن کمک شایانی خواهد کرد.



*. دیگر یادداشت های مطبوعاتی (+)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !