۱۳۹۲ مهر ۵, جمعه

اتفاقی افتاده؟

همه می پرسند: «چرا پریشانی؟ اتفاقی افتاده؟»
می گویم: «نه اتفاقی نیفتاده» و خیالشان راحت می شود

دریغ که ندانستیم که شاید اشکال همینجاست که اتفاقی نیفتاده! 
شاید مدت هاست که اتفاقی نیفتاده! شاید مشکل همینجاست!

شاید مدت هاست دلی نلرزیده و چشمی تر نشده 
نفسی به نفسی و تنی به هرم آغوشی گرم نشده 

شاید مدت هاست شبی به قراری نبوده 
شبی با بدخوابی و بیقراری نبوده 

بی اتفاقی بدترین درد پنهانی این بشر است 
بیا و دوباره اتفاقم باش ژوزفین ...







*. دیگری ها برای ژوزفین (+)


۴ نظر:

  1. یه خط صاف...
    شبیه نوار قلبه دیگه، اگه صاف باشه، نشونه ی خوبی نیست...
    زندگی ِ بی اتفاق همون خط صافه است...
    روایت ِ زندگی ِ خیلیاست...
    خطه که صاف بشه، دوباره موج دار شدنش یه چیزی شبیه ِ معجزه است...
    ایشالا که واسه تو هنوز صاف نشده باشه... :-)

    پاسخحذف
  2. ابتهاج میگه دیگه:
    امید هیچ معجزی از مرده نیست، زنده باش!

    پاسخحذف
  3. agar mohayt ra kotah kony bad be sarat mikhoad hamechi dorost mishe dai ezat

    پاسخحذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !