۱۳۹۱ دی ۱۹, سه‌شنبه

عکس نوشت - 54: قطار می رود، تو می روی ...


و من که سال های سال است 
نمی دانم باید منتظر آمدنت باشم 
و یا با قطار بعدی کوچ کنم ازین خراب آباد 
...

۱۱ نظر:

  1. صابر... خیلی خوب بود، خیلی!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آقا ما ارادت داریم زیاد
      لطف کردی رفیق

      حذف
  2. !شاید اگر آدم توی یه ایستگاهایی بمونه،
    اتفاقای خوبی بیفته شایدم نه!!

    پاسخحذف
  3. جفتش منفعلانه س. آدم هی بمونه و ببینه طرف نمیاد به این ایستگاه منفعلانه س. آدم هی بمونه و هی ببینه طرف نمیاد به این ایستگاه و بعد با قطار بعدی بذاره بره از این خراب آباد بازم منفعلانه س. باید همه جا رو زیرو رو کرد. باید از این ایستگاه رفت. باید تمام ایستگاه های قطار و اتوبوس و تاکسی و همه ترمینالها و فرودگاه ها رو ریخت بهم. یه جایی یه نقطه ای ........

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. گشتیم نبود
      اما خب شما بگرد
      از شما هم چه پنهون که مارا تمام لذت هستی به جستجوست

      حذف
  4. این الان ادامه همون قطار قبلی اس(اشاره به اون پست قبلی قبلیه) وایستادین هنوز یا رفتین یه ایستگاه دیگه؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اون قطار که رفت و دود سیاهش به چش ما موند
      حالا نشستیم تو ایستگاه دیگه :D

      حذف
  5. نه منتظر باش، نه با قطار کوچ کن.
    برگرد ببین کجا گمش کردی. کجا جا گذاشتیش.
    پیداش کن و بعد با قطار بعدی با هم کوچ کنین

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ایستگاه مثل مردابه
      هر چی بیشتر تقلا می کنی بیشتر غرقش میشی
      انگاری باید آروم نشست و نگاه کرد ...

      حذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !