در جهان پیشا تاملی ای پرت شده ایم -بعضی ها دعوت شده اند،
بعضی ها زاده شدند و من را انگاری اشتباهی پرت کرده اند!-
که قواعدش از پیش ساخت یافته اند
و یکی از همین قاعده ها
دوری و دوستی است
که انگاری دوستی در دوری تعبیر یافته
و عشق در هجران و تکامل در فقدان!
بعضی ها زاده شدند و من را انگاری اشتباهی پرت کرده اند!-
که قواعدش از پیش ساخت یافته اند
و یکی از همین قاعده ها
دوری و دوستی است
که انگاری دوستی در دوری تعبیر یافته
و عشق در هجران و تکامل در فقدان!
می دونی بعضی وقتا(شاید خیلی خیلی معدود در سال) که یه آدم ِ خوشحال ِ واقعی می بینم، فکر می کنم شاید ما داریم اشتباه می ریم، شاید اینطور نباشه... شاید این همه شعر و مرثیه و اشک و گریه و سوز و آه و تو سر ِ خودمون زدن ها، واسه اینه که ما همه یه اتوبانی رو اشتباه رفتیم که دور برگردون نداره... باید تا تهش بریم و تلخ ِ تلخ ِ تلخ شیم تا بتونیم باز برگردیم و یه اتوبان ِ درست رو بریم...
پاسخحذفماها انگار گیر می کنیم لای چرخ دنده ی روزگار!
شاید اشکال از سبک ِ زندگی ِ ماهاست...
البته نمی دونم... تو این دنیای لعنتی، احتمال ِ همه چی می ره...
مدت هاست همین مساله نقل برخی محافلمه و هی فکر می کنم با خودم که بابا مردم دارن زندگیشونو می کنن، شادن، خوشحالن، تفریح می کنن، لذت می برن ... شاید ماها داریم سخت می گیریم!
حذفنمیدونم والا ...
مردم دارن زندگیشون رو میکنن، تفریح می کنن، گاهی سعی می کنن شاد و خوشحال باشن و لذت ببرن.
حذفما نمی تونیم، چون انتظارمون خیلی زیاده.
شاید هنوز نفهمیدیم " همینه که هست"
واقعا بودن هر چیز با فقدانشه که معنا می گیره؟چرا؟با رسم شکل توضیح دهید.جون هر کی دوس دارین
پاسخحذفسوال بعدی!
حذفراستی توروخدا حتی المقدرو رو پست هاتون شماره ندارین.اینجوری ادم همه اش دل تو دل اش نیست بعدیش چی میشه؟ماها دلمون کوچیکه.مراعات مونو بکنین
پاسخحذفنگران نباش
حذفدومیش لعنتی تره دیگه
به همین ترتیب میره تا ته !
:D