۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

حادثه بد - 2: خستگی و کار!


نام دیگر دستشویی توالت یا همون مستراحه
مستراح یعنی محل استراحت و آرامش

اما حادثه بد اینه که
جدیدا اونقدر کار ریخته سرم که تو
دستشویی هم با لب تاپ می رم تا از وقت
استفاده کنم ...



این هفته های اخیر جدا هفته های جالبین
اگه وقت کنم از تجربیاتش براتون میگم
از تمرکز، مدیریت زمان، بی خوابی!
از اینکه گاهی حالت بهم می خوره از خودت
از اینکه احساس شرم می کنی که کارات عقبه
از اینکه قدر وقتو می دونی ...

از اینکه اونقدر خوابت میاد که ....


*. عکس بالا مربوط به چند روز پیشه که از دانشگاه اومده بودم رو مبل
خوابم برده بود و داداشم ناغافل عکس گرفته بود، سوالی که ازم کرد این
بود که ببین چی مصرف می کنی!؟
*. جالبه این روزها کار خیلی زیاده اما انرژی هم زیاد دارم یعنی هم خستم
همپر انرژی ... تقریبا جمع نقیضینه!
*. این قضیه لب تاپ و دستشویی واقعی است ...
*. مصطفی در بلاگش نوشته متحول شده!! بیشتر به طنز شبیهه نه!؟

۱۰ نظر:

  1. هاهاها

    چقدر خوشحالم که خواهر من نیست تا ازمن ازین عکسا بگیره

    برای اولین بار از نیبودش شاد شدم

    فقط مراقب باشید از دست مثل اون سری من ساقط نشید و آرتوروز هم نگیریدددددددددد

    ازینکه پر انرژی بسی خرسند گردیدیم

    هوراااااااااااااااااااااااا

    نویسنده:غریب آشنا

    پاسخحذف
  2. هو المُنتَقِم

    ببین صابر قبل از اینکه از تحولم ناراحت بشم این پست رو درست کن میدونی که که فاصله عشق نفرت فقط یه لبخنده.تا دوباره به حالت قبلی بر نگشتم یه فکری بکن این دفعه سوژه خوده تویی.

    والسلام من التبع الهدی

    پاسخحذف
  3. یعنی واقعا چی مصرف میکنی؟؟؟ هان؟؟؟هان؟؟؟ هان؟؟؟

    پاسخحذف
  4. من فقط نگرا ن ارشامم!

    پاسخحذف
  5. من فقط نگرا ن ارشامم!

    پاسخحذف
  6. از دست این بلاگ شما!!! کلی عصبی!

    من نظر میدم دوبار نظرمو می ذاره!

    این چه بلاگیه دیگه!!!

    نه شکلک داره، نه قالبش قشنگه، نه...

    ای بابا...

    بگذریم...

    پاسخحذف
  7. بلاخره پست آخرتو دیدم کف دست سوت و کلی از اینا در آخرم خسته نباشی

    پاسخحذف
  8. به خاله آرشام!

    اصلانشم همینی که هست !!!!

    پاسخحذف
  9. الان یک میل خوندم که یک شعری بود با پست پایینی شما میخوند
    اما من میزارمش اینجاااا
    عشقبازي به همين آساني است...

    که گلي با چشمي

    بلبلي با گوشي

    رنگ زيباي خزان با روحي

    نيش زنبور عسل با نوشي

    کارهمواره باران با دشت

    برف با قله کوه

    رود با ريشه بيد

    باد با شاخه و برگ

    ابر عابر با ماه

    چشمه اي با آهو،برکه اي با مهتاب

    و نسيمي با زلف

    دو کبوتر با هم

    وشب و روز و طبيعت با ما

    عشقبازي به همين آساني است...

    شاعري با کلماتي شيرين

    دست آرام و نوازش بخش بر روي سري

    پرسشي از اشکي

    وچراغ شب يلداي کسي با شمعي

    و دل آرام و تسلا

    و مسيحاي کسي يا جمعي

    عشقبازي به همين آساني است...

    که دلي را بخري

    بفروشي مهري

    شادماني را حراج کني

    رنج ها را تخفيف دهي

    مهرباني را ارزاني عالم بکني

    وبپيچي همه را لاي حرير احساس

    گره عشق به آنها بزني

    مشتري هايت را با خود ببري تا لبخند

    عشقبازي به همين آساني است...

    هر که با پيش سلامي در اول صبح

    هرکه با پوزش و پيغامي با رهگذري

    هرکه با خواندن شعري کوتاه با لحن خوشي

    نمک خنده بر چهره در لحظه کار

    عرضه سالم کالاي ارزان به همه

    لقمه ي نان گوارايي از راه حلال

    و خداحافظي شادي در آخر روز

    و نگهداري يک خاطر خوش تا فردا

    و رکوعي و سجودي با نيت شکر

    عشقبازي به همين آساني است...


    مجتبي کاشاني

    نویسنده:ناشناس آشنا

    پاسخحذف
  10. "یخ آب می شود در روح من
    در اندیشه هایم
    بهار
    حضور توست
    بودن تو."
    نوروز89 بهنام

    پاسخحذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !