۱۳۹۰ دی ۱۱, یکشنبه

لحظه ای تامل -40: کمی آن سوتر از آینده ...



احساس می کنم نهایت آمال و آرزوی سیاست مداران این سرزمین به غارت رفته همین کره شمالی است:
کشوری که مشت های گره کرده خود را بر دهان هر استکباری -استکبار را هر کس غیر خود می دانند این حکومت هایی که خود را تماما حق می دانند- کوبیده است
به دور کشور خود حصاری کشیده است و مراوده ای با هیچ جایی ندارد
همه مردم تنها -حال چه فرق دارد از روی علاقه یا اجبار- رسانه های داخلی را نگاه می کنند
کشوری با حکومتی سراسر ایدئولوژیک ...
مردمانی که در رسانه های حکومتی سینه چاک رهبرانشانند
رهبر خود را رهبر عزیز خلق خطاب می کنند و او را خدای خود می دانند
کشوری که یک تنه در مقابل همه تحریم ها ایستاده است و در انزوای کامل دوران به سر می کند
کشوری که مردمش حق عبور و مرور چه در خارج از مرزهای کشور چه داخل را بدون اجازه ندارند -تا جایی که گاها تماس با خارج از کشور مساوی است با اعدام در استادیوم پیونگ یانگ-
کشوری هسته ای با منابع عظیم بمب اتمی
کشوری که مردمش انگاری همیشه در صحنه اند
...

بعد از مرگ کیم ایل جونگ -رهبر فقیدشان- رسانه های کره شمالی را نگاه می کردم، نکته جالب وداع مردمان با رهبراشان -خدایشان!؟- بود و جالب ترینشان نشان دادن دسته ای کلاغ بود که در رسانه می گفت برای رهبرشان گریه می کنند!!!
صحنه ها تعجب برانگیز بود: زنی که خبر مرگ رهبر عزیز خلق را می خواند و زار زار گریه می کرد،‌ زنی که مسیر راه رفتن رهبر عزیز خلق را بوسه می زند، مردی که خود را می زد و گریه کنان می گفت فردا قرار بود رهبر عزیز خلق از کارخانه ما دیدن کند، عده ای که در فروشگاهی اشک هایشان را با پله های برقی تقسیم می کردند -همان پله هایی که رهبر عزیز خلق دو سال پیش از آن بالا رفته بود و ....

کشوری که در بیانیه تبریک سال نویش یک جمله پر رنگ تر از باقی جملات بود:
بیایید در سال جدید تمام جان های خود را برای بقای حکومت رهبر عزیزمان فدا کنیم و در صورت نیاز سپر انسانی ای باشیم برای رهبر جدید ...

کشوری که «اون» اش با «ایل» اش فرقی ندارد، پسر نیز راه پدر را خواهد رفت ...

کمی فکر کنیم که به کجا می رویم ...

۶ نظر:

  1. چرا راه دور میرید!؟

    پاسخحذف
  2. mosibatesh injast kasi ke tasavori az behesht nadare,la jaram dar jahaname khodesh khosh halo razie !

    پاسخحذف
  3. دنیای امتحانات عجب دنیای هستش
    در موردش خواهم نوشت
    اما
    از اون جالب تر، دنیای نادانانی هستش که در دنیای امتحان ، عقل ازشون گرفته شده

    پاسخحذف
  4. کاریکاتورش خیلی جالب بود

    کره عاقبت ترسناکی است ...

    پاسخحذف
  5. هدیه ی سال نوی اوباما رو به همتون تبریک می گم!
    تحریم اقتصادی و بانک مرکزی ایران!
    خطاب به همونا:
    خاک بر سرت ، این رکیکترین فحشیه که میتونم بهتون بدم!
    (دیالوگ خسرو شکیبایی مرحوم ، در پیشنهاد بیست یا به عبارتی پنجاه میلیونی و در حال حاضر سه هزار میلیاردی)

    پاسخحذف
  6. قسمت اول نوشته تون منو ياد اين مطلبم انداخت كه قراره پي نوشت پست بعديم باشه اما مي نويسم براتون

    بي مشت حرفش را به كرسي مي نشاند
    با مشت كرسي از دست مي دهيم
    هميشه بازنده گمان مي كند كه بازيِ خوب از آن او بود
    اما برد با ديگري

    پاسخحذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !