چقدر گاهی دوری بد است
شاید هم خوب! کسی چه می داند ...
آخر دوری بی خبری می آورد ...
آن وقت در اوج این خبری ها -دلت که تنگ می شود- از لا به لای آثاری هم که پیدا می کنی از یک دوست، می گردی تا احوالش را دریابی؛ می گردی تا مطمئن شوی که خوب است، تا خیالت راحت شود.
اما همین دقت کاذب انگاری کار را خراب می کند؛ هی می خوانی متن را که تفسیری درست پیدا کنی غافل از این که نویسنده شاید تند تند نوشته است و شاید اصلا خیلی هم به واژگانش دقت نکرده یا مفهومی دیگر را می خواسته بگوید و هزاران شاید و اما و اگر دیگر که دائم صحت تفسیر تو را زیر سوال می برند ..
بعد به ناگاه با تلنگر یکی از همین دوستان یا به تعبیری «دیگر منان منت» به خود می آیی و می گویی: چقدر بد است که آدم در این شرایط بخواهد در همان دوری و بی خبری اکتفا کند به چند عدد واژه ای که نه معلوم است زبانش چیست و نه لحنش و نه هیچ چیز دیگرش!
برداشتن تلفن و پنج دقیقه ای صحبت کردن و حتی نه تلفن هم نه، برداشتن گوشی و تایپ همین که "فلانی به یادت بودم حالت چطوره؟" سخت نیست انگاری ...
×. همین الان تلفن را بردار و از دوستانت خبری بگیر ...
جون تو نصفه شبه...
پاسخحذفولی چشم میگیرم...
آخه بگیرم اونام می گیرن دیگه ول نمی کنیم...همدیگه رو بعد کمیته و اینا...
هاهاها
چه با مزه بود ،
نظرمو نمی گم ، کار تو رو می گم...
ببین به نظرت من دیوونه ترم یا منصور...؟!
به نظر خودم من به منصور تو دیوونه بازیو خنده نمی رسم ، هر چی تو غم و غصه حالشو می گیرم...
ای بابا...
به تو چه اصن!؟؟؟
ولی یه جوابی بده...
اینجا نه ها...تو جی تاکی ، زنگی ، تلفونی ، حضوری چیزی...
راستی خودت چرا هیچ خبری ازم نمی گیری؟!
چرا خرجی نمی دی؟ نفقمو بده...!!!
ایوای قاطی شد یهو...
بازم گند زدم؟!؟!!!!؟!
حاضر...
اول...
اره واقعن. قدر بودن دوستا رو باید خیلی دونست.
پاسخحذفحیف که ادمی تنهاست.
بی خبری خیلی بهتر از شنیدن بعضی خبرای دیگست
پاسخحذفآدم دلش گرفته باشه بعد بخواد از دوستاش خبری بگیره بعد یه خبرای ناجوری بشنوه دیگه داغون میشه!
سخت نیست...
پاسخحذفسلام
پاسخحذفخوشبختانه همیشه تلاشم در همین راستا بوده...
امیدوارم که در آینده بهترم بشه....
خیلی خوبه..