۱۳۹۰ خرداد ۱۶, دوشنبه

از ترس میر روی اره نشستند!


- رهبری رو قبول داری!؟
- خب قطعا!
- احمدی نژاد رو چی!؟
- آره 


ژانر این آدم ها برایم از عجیب ترین ژانر هاست! جمع نقیضینند انگاری! نمیتوانم حلشان کنم! 



- مشایی رو چی!؟
- منظورت جریان انحرافیه؟!
- حالا هر چی منظورم مشاییه!
- نه!
- خب اونوقت چجوری احمدی نژادو قبول داری!؟
- سکوت ...

در دو سال پیشین بسیار می دیدم تلاش مذبوحانه آدم هایی رو که نهایت تلاش خودشون رو می کردند که مشایی رو از احمدی نژاد جدا بدونند و از این طریق خودشون رو تطهیر کنند اما حوادث اخیر نشون داد که انگاری این تئوری شکست خورده است ...

برایم جالب است آنهایی که سینه سپر می کردند و از حایان پروپا قرص احمدی نژاد بودند و مرتب به آدم هایی مثل ما تیکه می انداختند رفته رفته دیگر نه تنها حرفی نمی زنند که حتی در مقابل سوالات ساده ای مثل همون هایی که بالا مرور کردمشان دیگر سکوت می کنند. بحث را عوض می کنند و وقتی پا پیچشان می شوی فقط با یک جواب کوتاه که بله هنوز هم قبولش دارم و یا یک لبخند مصنوعی جوابت را می دهند و به قول دوستی انگار در رودر وایسی خاصی گیر کرده اند ...

جریان انحرافی مد این روزهاست! جریانی که یادمان نرود یک شبه زاده نشده و شش سال است که حاکم بلاقید بزرگترین بازوی اجرایی نظام است، و صد افسوس که چنان حمایت شد که امروز انگار تنها لحظه شماری می کنند برای اتمام دوره ریاست جمهوری! 

و فقط این میانه وقتی مرور می کنی به هوش و ذکاوت سردمداران این جریان پی می بری که چقدر جالب و آرام آرام طوری پیش رفتند که امروز هر کاری بخواهند انجام می دهند. 

یادم هست هفته پیش دوستی می گفت چرا مشایی را دستگیر نمیکنند و یا احمدی نژاد را استیضاح نمی کنند!؟ سوال به جایی است اما پاسخ قابل تامل تر است ...
دستگیرشان کنند!؟ عزلشان کنند!؟ آنوقت چه کسانی این وسط پیروز میدانند!؟ آنهایی که دلسوزانه -حالا اصلا تو بگو از سر قدرت طلبی و حذف رقیب چه فرقی دارد!- گفتند که دولت فعلی دولت رمالی است، گفتند این جریان روزی مقابل رهبری می ایستد، گفتند سر چشمه شاید گرفتن به بیل و هزاران هشدار و نامه و اطلاع دیگر و همان زمان بی بصیرت نامیده شدند و فتنه و دست نشانده بیگانه و هزار انگ دیگر!  و اکنون یا در حصرند و یا در بند! آنوقت اگر این طور شود بصیرت چه کسانی معلوم می شود!؟ دور اندیشی چه کسانی!؟
و همین است که می گویم این جریان چقدر هوشمندانه کار را به جایی رسانده است که حکومت از ترس اصلاحات و میرش (!) بر روی اره ای بنشیند که نه راه پیش داشته باشد و نه راه پس! 

ای کاش آن زمان که وقت غیر قانونی می دادند، ای کاش آن زمان که در مقابل هتاکی آن مرد لبخند رضایت سر می دادند، ای کاش آن زمان که حمایتش می کردند؛ اندکی و تنها اندکی به قول خودشان بصیرت داشتند ...

زیاده توضیحی نیست که دیگر زیاده گویی می شود و توضیح واضحات ...


×. طبیعی است که
اولا هر کس نظر شخصی خود را دارد 
دوما من عاری از خطا نیستم 

×. در ارتباط با: 



۳ نظر:

  1. ای کاش آن زمان که وقت غیر قانونی می دادند...

    اما این ای کاش ها کی به نتیجه خواهد رسید، کی بزرگ خواهد شد و در مقابل اینان خواهد ایستاد نمی دانم

    پاسخحذف
  2. از این ای کاشها دیگر نگوییم بس است
    که القاب انسان زمانه خار و خس است

    تا ظهور دیگر چیزی نمانده!
    چه برافروخته ایم ، و چه گناهکار!
    چه گردنهایی برای زدن آماده کنیم!

    پاسخحذف
  3. این بین فقط مردمند که میسوزند ..برای کسانی که خود سرانییند دستی از دور به اتیش گرفتن هنر نیست

    پاسخحذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !