غبار آلوده و زشت
آمد زمین
در دیده «آدم»
چو چشم خویشتن بگشود و رخسار زمین را دید ...
هزاران سال بعد از او و
صدها سال پیش از ما
ز ناهمواری گیتی سرود رودکی نالید ...
برای ما دگر جایی برای شِکوه باقی نیست
که می بینم آن زشت غبار آلود ناهموار
به زودی دود آهی می شود بِزدوده
از منظومه شمسی ...
×. شفیعی کدکنی
زمین؟؟؟!!!!
پاسخحذفو خداوند زمین را آفرید و انسان تاریکی را!
از ماست که بر ماست!
سلام!
من همــــــــــــــــیشه اولـــــــــــــــــــــــــم!
با احترام.شعر را دقیق و درست بنویسید.
پاسخحذفدرود
حذفایکاش میفرمودید کجای روایت شعر اشکال دارد که تصحیحش کنم