چاپ شده در روزنامه شهروند مورخ شنبه 19 بهمن ماه
لینک دائم مطلب (+)
پی دی اف صفحه (+)
علی ضیا مجری برنامهی ویتامین 3 در برنامه زنده خود به بهانهی حرکت معلم مریوانی، که به خاطر شاگرد سرطانی خود موهایش را از ته زده بود، در حضور معلم مریوانی و شاگردش موهایش را تراشید. این حرکت او موجی از نقدهای گوناگون را، خاصه در شبکههای اجتماعی، در پی داشت. عدهای به تجلیل از این حرکت پرداختند و با پیامهای خود از این حرکت ضیا تشکر کردند، اما عدهی زیادی از کاربران با نوشتههایی همچون «واقعا که چی!؟»، «به هر حال باید بگه ما هم هستیم دیگه»، «کودکان سرطانی به پول احتیاج دارند نه این حرکات مسخره»، «دیگه سر تراشیدنم خز شد!»، «آخه این کارا چه سودی برای سرطانیها داره؟»، «الان من موهام بلنده بی تفاوتم یعنی؟»، «درد آدمای سرطانی نداشتن مو نیست!» و کامنتها و نوشتههای بیشمار اینچنینی که بعضا همراه با توهینها و تحقیرهای گوناگون بود، این حرکت را حرکتی متملقانه و ریاکارانه خواندند. اغلب استدلالهای این افراد این مفروضه است که حرکتی اینچنینی هیچ سودی برای بیماران سرطانی ندارد و لذا این اقدام صرفا نمایشی است که در طی آن علی ضیا خود را با ظاهری اخلاقگرا نشان میدهد. برخی نیز در ادامه اینطور نتیجهگیری کردهاند که به جای این کار این مجری هزینهی درمان بیماران سرطانی را بدهد. با خوانش این استدلالات و بحث و گفتگوها ناگاه داستانهای مختلفی به ذهنم رسید؛ از خانم بازیگری که برای مبارزه سینههای خود را برید تا حتی همان خوانندهای که موهایش را بلند کرد و در انتها به خیریهای خاص تقدیمش کرد. کمی تصور کردم که اگر این اقدام، نه توسط علی ضیا و در جغرافیای ایران، که برای مثال توسط اپرا در برنامه مشهور خود اتفاق افتاده بود چه واکنشهایی را شاهد بودیم. یادم هست همان زمان بعد از اقدام آنجلینا جولی دوستی متنی را منتشر کرد و گفته بود باید او را نامزد دریافت جایزه صلح نوبل کنند! اما به راستی اقداماتی اینچنینی برای کودکان سرطانی چه منفعتی دارد؟ آیا بهتر نیست به جای سر تراشیدن قلندری کرد و در خفا به کمک آنان شتافت؟ برمیگردم به همان سوال اول و اصلی: «واقعا که چی!؟». همین سوال را هم میشود درباره خود معلم مریوانی پرسید: «واقعا که چی که دانش آموزی سرطان گرفته و معلمش سرش را تراشیده«. اما پیامد آن تراشیدن چه بود؟ پیامدش شد یک امر نمادین که طی آن تمام هزینههای آن دانشآموز در وهلهی اول تامین شد و سپس توجههای مختلفی به بیماریهای کودکان صورت گرفت. آنقدر تاثیر یک تراشیدن موی سر بزرگ بود که حتی ریاست جمهوری نیز وارد عمل شد. حال در پی آن اقدام نیز علی ضیا به پاسداشت آن حرکت، در برنامهای زنده موی سر خود را تراشید تا این امر نمادین را امتداد دهد و توجهات بیشتری را به این موضوع جلب کند. حرکتی که شاید با میلیونها تومان برای اطلاعرسانی این بیماری برابری کند. هر چند میتوان این اقدام ضیا را کمی لوس خواند و تکراری اما به هر حال امری است شایستهی پرداختن و شایستهی توجه. ایکاش پس از مشاهدهی چنین اقداماتی به جای تحقیر و توهین و افترا، حتی شده با یک «دمت گرم» ساده هم از علی ضیا تشکر کرد.
*. دیگر یادداشت های مطبوعاتی (+)
شاید هرروز هزارتا بچه به این بیماری دردناک مبتلا بشن که از بینشون فقط چند نفر توانایی تامین هزینه های این بیماری رو داشته باشن!
پاسخحذفپس چرا فقط یک نفرشون نشون داده می شه؟!
چرا فقط به یک نفر توجه می شه؟!چرا همه برای تامین هزینه های همین یک نفر پیش قدم می شن؟!
هروقت تونستیم به همه ی این بچه ها یا حداقل،اکثرشون کمک کنیم اون وقت "دمت گرم" داره.
خب فکر کن به همین یه دونشونم کسی توجهی نشون نمیداد
حذفاتفاقا همین توجه باعث شده که حالا به این فکر کنیم که کسای دیگه ای هم این بیماری رو دارن