دکتر جان دو تا چایی لطفا ...
چاپ شده در روزنامه بهار - مورخ شنبه 4 خرداد
------------------
لینک دائم مطلب (+)
فایل پی دی اف صفحه (+)
فکرش را بکنید که در دیدار با مدیرعامل شرکتی به دفترش رفتهاید و وارد اتاق شدهاید، روی میز هنوز لیوان چایی نیمهپر نفر قبلی باقیمانده است؛ روی میز هم خردهریزهای بیسکویت دیده میشود. با اشاره دست مدیر روی صندلی مینشینید و از خم تعجب ابروهایتان، مدیر نگاهش به میز میافتد و ضمن عذرخواهی سری تکان میدهد و فوری گوشی تلفن را برداشته و شمارهای میگیرد و میگوید: «خانم فلانی! به دکتر بگو بیاد این میز رو تمیز کنه، هر بار که نباید تذکر بدم که.» گوشی را میگذارد و صحبتش را با شما آغاز میکند. چند دقیقه بعد آبدارچی وارد میشود و با دیدن مدیر عذری میخواهد و سریع روی میز را پاک میکند؛ هنگام خروج ناگهان مدیر حرف شما را قطع میکند و رو به آبدارچی میگوید: «دکتر چایی یادت نره بیاری...» اگر تصور چنین شرایطی برایتان خندهآور است شاید مروری توامان بر آمارهای بیکاری و تحصیل خالی از لطف نباشد. با نگاهی گذرا به آمارهای نرخ بیکاری در چندساله اخیر، حتی با بدعتگذاری نوین در تعریف بیکار و خلق فرمول یک ساعت کار در هفته به عنوان افتراق بیکار و شاغل، نهادهای مسئول نتوانستند تا به ظاهر نیز وضعیت بیکاران را بهبود بخشند. طبق آمارها جمعیت بیکار کشور از 4/2میلیون در سال 86 و 87 به رقمی بالغ بر 2/3میلیون در 89 رسیده است؛ ارقامی که در چندساله اخیر غالبا میان همین دو عدد نوسان داشته است. از طرفی نیز رشد بیسابقه پذیرش دانشجویان در مراکز آموزشی اعم از دانشگاهها، مراکز آموزش عالی و موسسههای گوناگون، خاصه در مقاطع ارشد و دکترا باعث شده است تا طبق پیشبینیها و روندهای آتی، جمعیتی افزون بر 5/2میلیون فارغالتحصیل دانشگاهی در سال 94، در قالب کارشناس ارشد و دکتر، به کشور تزریق شود. بنابراین در دوران رکود فعلی که آمارهای بیکاری حکایت از وضعیت نامطلوب کشور در این حوزه دارد، چنین آمار خیرهکنندهای هشداری جدی پیش روی مسئولان است تا هرچه سریعتر با برنامهریزیهای میانمدت، از بروز بحرانی جدی در آینده جلوگیری کنند. همچنین در این ایام که دوران رونق نطقهای آتشین و شعارهای گوناگون انتخاباتی است، بر نامزدهای انتخابات پیشرو واجب است تا برنامههای عملی و میانمدت خود را جهت اشتغال این خیل عظیم جمعیت متخصص، ارائه کرده و بهطور مشخص برنامههای خود را برای نقاط بحرانی آینده اعلام کنند؛ برنامههایی عملی و زمانبندیشده و نه کلی و مبهم و شعارگونه. چنانچه آمد، در سال 94 با سیل عظیمی از جمعیت بیکار اما اینبار در قالب کارشناس ارشد و دکتر مواجه خواهیم شد که در صورت عدم چارهاندیشی برای چنین قشری به نظر میرسد بهزودی زود پس از پیدایش پدیدههایی کاملا بومی همچون دکتر-منشیها، رانندههای تاکسی با مدرک دکترا، نظافتچیان کارشناس ارشد و...، شاهد چنین پدیدهای نیز باشیم: در جلسهای نشستهایم و ناگاه مدیرعامل شرکت، تلفن را برداشته و با گرفتن شمارهای میگوید: «دکتر جان پس این دو تا چایی چی شد؟» و چند دقیقه بعد دکتر آبدارچی با سینیای پراز چای وارد اتاق میشود. هرچند دکتر داستان ما واقعا دکتر نبود، اما شاید روزی برسد که این داستان واقعیت پیدا کند.
*. دیگر یادداشت های مطبوعاتی (+)
این نوشته ات هم از اون خیلی خوباش بود...
پاسخحذفدوستش داشتم
و چقدر خوب که دوسش داشتی
پاسخحذف