۱۳۹۱ آذر ۱, چهارشنبه

شعبده ی رویا ...

رویا را نمی توان حبس کرد
و همین راز ماندگاری انسان است ...

----------------

تو شعبده بازی ژوزفین!

شعبده می کنی! 
همین که خیالت می آید اجی مجی لا ترجی و روح من یکهو به پرواز در می آید!

نگاهم می کنی و من پرواز می کنم
اشارتم می کنی و من پرواز می کنم 
سلامم می کنی و من پرواز می کنم 
حتی رویایت هم که می آید من پرواز می کنم ...


تو با اشاره ای پروازم می دهی و می بری مرا آن دورها، بر ابرها می نشانی ...
و چه شعبده ای بالاتر از این!

تو شعبده بازی ژوزفین!


این قطعه را هم آن بالاها روی ابرها نوشته ام که بماند برای خودم و خودت!





*.
بیشتر برای ژوزفین در اینجا  و اینجا




۲ نظر:

  1. دیگه چرا رویا ؟ انقدر واقعیه که سخت بشه باور کرد فقط یه خیاله و بس! ارادت همیشگی دارم خدمت شما و وبلاگت . رضا

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود بر تو
      ایکاش می گفتی کدوم رضا دقیق تر بدونم
      البته هر کدوم از رضاها که باشی خوبه که همه شون خوبن

      رویاست رفیق و زندگی خوش تر بود در پرده وهم و خیال!
      والا!

      حذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !