رویا را نمی توان حبس کرد
و همین راز ماندگاری انسان است ...
----------------
تو شعبده بازی ژوزفین!
شعبده می کنی!
همین که خیالت می آید اجی مجی لا ترجی و روح من یکهو به پرواز در می آید!
نگاهم می کنی و من پرواز می کنم
اشارتم می کنی و من پرواز می کنم
سلامم می کنی و من پرواز می کنم
حتی رویایت هم که می آید من پرواز می کنم ...
تو با اشاره ای پروازم می دهی و می بری مرا آن دورها، بر ابرها می نشانی ...
و چه شعبده ای بالاتر از این!
تو شعبده بازی ژوزفین!
این قطعه را هم آن بالاها روی ابرها نوشته ام که بماند برای خودم و خودت!
*.
بیشتر برای ژوزفین در اینجا و اینجا
و همین راز ماندگاری انسان است ...
----------------
تو شعبده بازی ژوزفین!
شعبده می کنی!
همین که خیالت می آید اجی مجی لا ترجی و روح من یکهو به پرواز در می آید!
نگاهم می کنی و من پرواز می کنم
اشارتم می کنی و من پرواز می کنم
سلامم می کنی و من پرواز می کنم
حتی رویایت هم که می آید من پرواز می کنم ...
تو با اشاره ای پروازم می دهی و می بری مرا آن دورها، بر ابرها می نشانی ...
و چه شعبده ای بالاتر از این!
تو شعبده بازی ژوزفین!
این قطعه را هم آن بالاها روی ابرها نوشته ام که بماند برای خودم و خودت!
*.
بیشتر برای ژوزفین در اینجا و اینجا
دیگه چرا رویا ؟ انقدر واقعیه که سخت بشه باور کرد فقط یه خیاله و بس! ارادت همیشگی دارم خدمت شما و وبلاگت . رضا
پاسخحذفدرود بر تو
حذفایکاش می گفتی کدوم رضا دقیق تر بدونم
البته هر کدوم از رضاها که باشی خوبه که همه شون خوبن
رویاست رفیق و زندگی خوش تر بود در پرده وهم و خیال!
والا!