در آسمان آخر شهریور
حتی ستاره ای هم نگران من نیست
به اتاق بر میگردم
و شب را دور سرم می چرخانم
و به دیوار می کوبم ...!
می توانی آنقدر خسته باشی
که خواب را
که کابوس را
که حتی مرگ را پس بزنی ...
جهان جوابم کرده است!
اتاق از هرای دیوان و هراس کرکسان آکنده است
چراغ را خاموش نکن!
می ترسم ...
زمزمه را نکش!
می ترسم ...
آه!
که اگر امشب
تنها همین امشب
صبحی داشته باشد
دیگر جهان آفتابی خواهد بود ...
سیاه بپوشی یا نپوشی
مصیبت در دست های تو سنگ می شود
و می ماند و سرنوشت همانقدر سنگین است که ...
*. بشنویدش از اینجا

"جهان جوابم کرده است..."
پاسخ دادنحذفخیلی خوبه این...
بسیار زیبابود صابر...دکلمه رو کی اجرا کرده؟
پاسخ دادنحذفرضا پیر بادیان دکلمه شو خونده
حذفمام فقط حاضر بزنیم کافیه جناب ؟؟؟؟
پاسخ دادنحذفاما حاضر شمارو غیبت حساب کردیم ما
خیلی قشنگ بود اما چرا آخر شهریور ؟؟؟؟؟