۱۳۹۰ آذر ۱۴, دوشنبه

تلنگری به خودم - 14: کل یوم عاشورا ...


کل یوم عاشورا ...
یعنی همیشه یزیدی هست، حسینی هست
یعنی همیشه به یاد یزید و یزیدهای زمانه ات باش 

کل عرض کربلا ...
یعنی همیشه آن همه وسعت وقاحت دهان گشوده است
یعنی حسین فقط در کربلا ذبح نشد 

آن همه سینه سوخته دین، یکی مجروح صفین، یکی داغ دیده نهروان، یکی  در رکاب علی، یکی در رکاب پیمبر، یکی مفسر قرآن، یکی سردار رشید اسلام ...

زانوها همه پینه بسته از کثرت دعا
ظاهرشان همه دین
منبرهاشان هزار شنونده 
چهره ها آفتاب سوخته 
تن ها رنجور شب بیداری های همه تا صبح 
سینه ها سوخته از انحرافات دین 
شمشیرها آخته در برابر بدعت ها 
...

این همه عظمت و شکوه ربانی و جلوه های همه تقدس و روحانی در یک سو 
و حسین، تنها و بی کس، سوی دیگر؛

انقلاب عظیم پیامبر را نوه اش حصر به وراثت کرده است، حج را نیمه کاره رها کرده، از دین حکومتش برگشته و اکنون در مقابل حکومت زمانه اش قد علم کرده است؛ 

مگر فرزند علی بودن شرط است؟ مگر گذشته حسین شرط است؟ میزان حال اوست ...

کل عرض کربلا یعنی اینگونه دهان های وقاهت به خروشند همه ...

سرها در گریبان شرم، در سرمای برهوت خویش نشسته اند پی روزمرگی شان؛ 
«گور پدر سیاست»، «ما که از پشت پرده ها خبر نداریم که»، معلوم نیست جیره و مواجب که را نداده اند که نزاع در گرفته است»، «این جنگ ها سر و ته اش معلوم است: فتح برای سردارانش و قربانی هایش برای ما»، 

نشسته اند و هرگاه وجدان های خفته شان چشم باز کرد، قرآن ها به سر گرفتند و در کنج خانه هاشان انتظار فرج کشیدند -و عجیب استحماری است انتظارِ منتظرِ ساکن و نشسته در پستوی خانه ها و راضی به شرایط زمانه اش- 

کل عرض کربلا یعنی حسین فقط در کربلا ذبح نشد 

حالم خوب نیست ...

امان از این ترس ها و فریب ها، امان از این توجیه ها 
امان از این همه شب بیداری ها و دعاها و نمازها و پیشانی های پینه بسته و مغزهای فرسوده مصلحت اندیش و عددبین که به وقتش همه دینت توجیهی می شود بر همه حق و تیغی می شود بر گلوی حق و الله گویان و محمد گویان تیغ بر گردن حق، ذبحش می کنی ...

چقدر تکرر تاریخ و چقدر هر روزمان عاشورا!؟
کمی مهلت، کمی فرصت ... دریغ!



امضا: صابر
نیمه شب تاسوعا






×. امان از این همه سطر که نانوشته ماند و در میان پراکندگی واژگان و مفاهیم گم شد و امان از این همه بغض که فرو خفته شد ...

×. «بعد الاسلام السلام اذ بلیت الامّة براعٍ مثل یزید ». جریان یزید تمثیل است نه تعیین ... (+)


۶ نظر:

  1. سلام
    قلمت قوی شده ، خوب نوشتی...
    کما اینکه تفکر چاشنی اصلی عزاداریست ، اقامه کردن عضو لاینفک آن است...
    خواستم حال و هوای خودمو عوض کنم و تلنگری به خودم بزنم ، و الا نیک می دانم که دمادم متنت چیز دیگریست!

    زیر سایه ی حسین علی!

    پاسخحذف
  2. سلام صابر جان ...
    با وجود اینکه متن و درد دلت خیلی بجا و البته بحق هم هست ... ولی
    "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا"
    یه جعل و تحریف روایی و تاریخی هست و هیچ سندی وجود ندارد و شاید تنها یک ذائقه ی شاعرانه بوده !!!
    و در نقطه ی مقابل روایت مستند امام حسن ع رو داریم که خطاب به برادرش فرمود :
    "هیچ روزی همانند روز تو نخواهد بود ...!!! "
    و فقط پاندول افراط زرنگانی که نان از خورجین عوام کوته بین میخورند و به نام دین و محرم و ... سنگ خودشون رو به سینه میزنن ؛ الان آینه وار عکس تفریطی رو بین عوام روشنفکرنما تبلیغ میکنه که ... !!!
    بگذریم ... فقط پارسال در جریان رد این شعار "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" چنان داستانی سرم آمد که به حال خودم و ... زار زدم و از گفته پشیمان که شاید حرف عمان سامانی برای بیانش کافی باشه:
    حرف عشق آری بیان خواهد ز عشق
    گوش عشق آری زبان خواهد ز عشق

    پاسخحذف
  3. شاید سردرگمی ست ، خستگی...

    پاسخحذف
  4. همیشه در همه زمانها یزیدید هست اما همیشه نمی توان انتطار داشت حسینی هم باشد....بدی روزگار ماست دیگر

    پاسخحذف
  5. خطبه اي بود براي خودش اين پستت

    اگرچه نسيم هيچ از سخنراني ها دل خوشي نداره اما چه حيفم اومد كه نوشته تون تموم شد
    دوست داشتم باز هم روايت كنيد قصه امروزمون رو كه بنشينيم كمي هم به حال خودمان بگرييم

    قلمت نويسا و انديشه ات متعالي صابر لحظه هاي درد

    پاسخحذف
  6. هنوز اينجا عاشوراست ؟؟؟

    پاسخحذف

اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم:
اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین
اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!

بقیه گزینه ها رو هم نمی گم !
دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !