همیشه حد فاصل بین خداحافظی تا پل مدیریت
فاصله بین دلتنگی است و چاره یابی
چیزی میانه ی دلدادگی و ...
تنگ شکسته دیده ای نازنین
ماهی بیچاره چه کار دارد به جز بیقراری و بیتابی؟
به تو فکر می کنم و نمی فهمم چطور مدیریت را گذردانده ام و
چه ساده لوحانه است قطعیت
انیشتن راست میگفت
و چه نسبیت بی رحمانه ای که با تو به ثانیه ای و بی تو هر ثانیه پایش هزار فرسنگ دشواری
دلتنگی حس غریبی است
نگاهم به اورژانس بیمارستان بهمن می افتد،
می گویم بروم داخل و بپرسم از چیه که دلم گرفته
یادم می آید که علم عشق در دفتر نباشد
*. عنوان بخشی از شعر فاضل نظری
فاصله بین دلتنگی است و چاره یابی
چیزی میانه ی دلدادگی و ...
تنگ شکسته دیده ای نازنین
ماهی بیچاره چه کار دارد به جز بیقراری و بیتابی؟
به تو فکر می کنم و نمی فهمم چطور مدیریت را گذردانده ام و
چه ساده لوحانه است قطعیت
انیشتن راست میگفت
و چه نسبیت بی رحمانه ای که با تو به ثانیه ای و بی تو هر ثانیه پایش هزار فرسنگ دشواری
دلتنگی حس غریبی است
نگاهم به اورژانس بیمارستان بهمن می افتد،
می گویم بروم داخل و بپرسم از چیه که دلم گرفته
یادم می آید که علم عشق در دفتر نباشد
*. عنوان بخشی از شعر فاضل نظری
ازاون دست نوشته هاییه که باید چند بار با تمرکزخوند!
پاسخحذف