اگه عضو نیستید و الان نمی دونین چجوری باید پیام بذارین توضیح میدم: اگر گزینه نام/آدرس اینترنتی رو بزنین که خب نامتون و آدرس احتمالی بلاگتون رو وارد می کنین اگر هم نخواستین با انتخاب گزینه ناشناس پیامتون رو بذارین فقط خب تهش یه اسم بذارین که من بفهمم با ناشناسای دیگه فرق دارین !!!!
بقیه گزینه ها رو هم نمی گم ! دهه اصلا چه معنی داره بخواین همشو بدونین !
خوبه صابر همینطور ادامه بدی آخر نوشتت رو باید عوض کنی و بنویسی "دیگر پست های امروز" :دی
پاسخحذفکی میتونه بگه عکس اول غروب یاطلوع بدون آگاهی اولیه؟
پاسخحذفبه صنوبر عزیز:
پاسخحذفسپاس
آره ها اینجوری همونجوری میشه !
داشتم فکر میکردم چی مینوشت اینجا
پاسخحذفگفتم همینجوری یک سرچی کنم شاید فکرم باز شه
اولین چیزی که اومد این صحبت شریعتی بود
من در گوشه تنهایی خود چیزی دارم که تو در عرشه کبریایین تداری من خدایی چون تو دارم و تو چون خودی نداری!
وفتی مقصود اونه کعبه و بتخانه بهانست
شعر همون بلاگ داره میگه انقدر تو رو دوست دارم که هیچ کس کسیو انقدر دوست نداره!
چقدر عحیبه
یعنی میشه یک روزی معبودمونو اینجوری دوست بداریم؟
به امیر عزیز:
پاسخحذفشاید همه دوست داشته باشن غروب ببیننش !
به هنوزم منو نمیشناسی ؟؟؟؟؟؟ من هیچ کسم هیچ کس:
پاسخحذفدعا کنین بشه ...
درود!
پاسخحذفحاضر...
به زادچهر گرامی:
پاسخحذفعلیک درود!
نه در مسجد گذارندم که رندم
پاسخحذفنه در میخانه که این خمار خام است
برو عطار زان که او میشناسد
که سرور کیست،سرگردان کدامست
:((
به سید مجیب عزیز:
پاسخحذفکین خمار خام است !!!!
ره میخانه و مسجد کدام است!؟
پاسخحذفکه هر دو بر من مسکین حرام است
واسه همینه که نشستی پشت کامپیوتر هی آپ می کنی!!!
آخی...نه میخونه رات میدن نه مسجد...