tag:blogger.com,1999:blog-5250169398705336446.post244018516855673927..comments2023-09-04T13:53:13.968+03:30Comments on شط شراب: لحظه ای تامل-38: ساختار، عاملیت و من بی اطلاع بیچاره!Saberkhosravihttp://www.blogger.com/profile/15157674243880233506noreply@blogger.comBlogger5125tag:blogger.com,1999:blog-5250169398705336446.post-64344478714978792011-10-15T14:39:30.770+03:302011-10-15T14:39:30.770+03:30کاش اینجا یه مداد بود واسه خط خطی کردن.
***
نظرم...کاش اینجا یه مداد بود واسه خط خطی کردن.<br /><br />***<br /><br />نظرم برا پست بالا یکمی نوشتنش برام سخته. حضوری میگمش اگه یادم باشه.زینبnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5250169398705336446.post-76557696525717757632011-10-14T12:00:33.198+03:302011-10-14T12:00:33.198+03:30یادم رفته بود که میشه اینجا هم نظر گذاشت.
دلم برا ...یادم رفته بود که میشه اینجا هم نظر گذاشت.<br />دلم برا بلاگ اسپات تنگ شده بلاگفا رو اصلا دوست ندارم. وبلاگ تازمم اول اینجا زده بودم ولی هم بخاطر فیلتر بودن هم سنگین بودنش ترجیح دادم برم بلاگفا :( اصلا چرا من دارم اینا رو توضیح میدم؟<br /><br />این مثالی که درمورد شهر تهران زدید خیلی قشنگ بود. کلی ترش اینه که وقتی کره ی زمین خلق شد هیچ سازه ی انسانی توش نبود ولی وقتی انسان اومد روش ، شروع کرد به ساختن خونه و جاده و هزار چیز دیگه. یعنی به نظرم این انسانه که رو طبیعت اثر میذاره بعد همین سازه های خودش باعث میشن که آدم هی پیشرفت کنه و به درک بالاتری برسه و بازم سازه های جدیدتر. ولی خب این یه واقعیته که آدم هرچی میره بالاتر محدودترم میشه. مثل یه آدم عقب افتاده که عقل درست نداره. خب قطعا این آدم نسبت به بقیه آزادتره و هرکاری میخواد میکنه ولی آدم هرچی فهم و شعور بالاتری داشته باشه، خودش خودشو محدود میکنه.<br />نمیدونم اینایی که نوشتم اصلا ربطی به موضوع داشت یا نه :)میناnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5250169398705336446.post-56826072345464767492011-10-12T21:08:43.928+03:302011-10-12T21:08:43.928+03:30صابرخان
خوبه توجه کنی که دو مفهومِ "عامل"...صابرخان<br />خوبه توجه کنی که دو مفهومِ "عامل" و "کنشگر" در جامعه شناسی تفاوت هایی دارند. تعبیری که از عامل در یادداشت ات به دست دادی تا حدی نزدیک است به مفهوم کنشگر. کنشگر را می توان برکنار از الزامات ساختاری دید اما عامل را نمی توان. این که کسانی چون گیدنز مفهوم عامل را به کار می گیرد، نه کنشگر را به همین علت است. دامنه ازادی فرد انسانی در مقام کنشگر بسیار بیشتر از عامل اجتماعی است. فرض عاملیت برای افراد انسانی آنان را در رابطه ای دیالکتیکی با ساختارها در نظر می گیرد. از منظر تئوری هایی نظیر تئوری گیدنز پرسش هایی از این دست که این افراد انسانی اند که به شرایط ساختاری جامعه سر و شکل می دهند یا بالعکس پرسش روایی نیست. در واقع در پاسخ به این پرسش باید گفت هر دو و البته هیچ کدام.<br />خوش و خرم باشیبهرنگ صدیقیhttp://behrangsadighi.persianblog.ir/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5250169398705336446.post-91231692671734708772011-10-11T01:16:32.823+03:302011-10-11T01:16:32.823+03:30به یمن تکالیف دکتر باید هر هفته یک پست آپ کنمبه یمن تکالیف دکتر باید هر هفته یک پست آپ کنمSaberkhosravihttps://www.blogger.com/profile/15157674243880233506noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5250169398705336446.post-84698678181063807502011-10-10T22:04:49.323+03:302011-10-10T22:04:49.323+03:30وقتی فکر میکنم انگار یه جوری هر دو طرف سازنده همن ...وقتی فکر میکنم انگار یه جوری هر دو طرف سازنده همن یعنی این ماییم که به واژه ها معنا میدیم و این واژه هان که ذهن ما رو معنا میکنن یه وری هر دو طرف همو محدود میکنن اما ابزار دیگری در هرکدوم ازین محدودیتها به وجود اومده برای ایجاد نامحدودی مثلا سکوت یا نگاه معنای نامحدود واژه هان حرفهایی را که نمیشه زد با نگاه میشه منتقل کرد اما نگاه هم سرشار واژست <br /><br />یک همکاری زیبا بین اجزای محدود و نامحدود دنیاست برای آزادی بشریت به شرط آزادگی<br /><br />امیدوارم بازم ازین پستا بزارید خیلی خیلی جالب بودگ.الفnoreply@blogger.com